▪️با توجه به اینکه تلاشهای بسیار برای ساخت جامعهای سوسیالیستی بارها با شکست مواجه شده است، اصرار به این که هیچکدام از آنها سوسیالیست «واقعی» نبودهاند، تنها روشی است که سوسیالیستها معاصر برای جلوگیری از رد شدن دیدگاهشان استفاده میکنند. هرچند در این کتاب نشان داده خواهد داد استدلال سوسیالیست «واقعی» نبودن چه اشکال بزرگی دارد: آن هم این است که این استدلال بعد از حوادث به کار میرود؛ یعنی بعد از اینکه یک تجربه سوسیالیستی بدنام میشود و شکست میخورد. این کتاب نشان خواهد داد تا زمانی که یک تجربه سوسیالیستی در اوجش باشد، به هویت سوسیالیستیاش هیچوقت شک نمیکنند.. تار زمانی که سوسیالیسم جواب بدهد، سوسیالیسم واقعی است. تنها زمانی که شکست میخورد و تبدیل به لکه ننگ برای آرمان سوسیالیستی میشود به عنوان سوسیالیسم «غیر واقعی» دستهبندی میشود.
این کتاب نشان خواهد داد تمام تجربیات سوسیالیستی در تاریخ، از جمله و به خصوص شوروی و چین مائو، در برهههایی از تاریخ به شدت مورد حمایت و تشویق روشنفکران برجسته غربی بودهاند. همهآنها به عنوان سوسیالیسم «واقعی» به حساب میآمدند؛ تا زمانی که دیگر سوسیالیسم «واقعی» نبودند و به طور معکوس تبدیل به سوسیالیسم غیرواقعی شدند. به طور دقیقتر، این کتاب نشان خواهد داد که تجربیات سوسیالیستی از نظر دیدگاه مردم در غرب 3 فاز را سپری میکند.
1- دوره ماه عسل
اولین مرحله دوره ماه عسل است؛ در این دوره، این تجره در برخی مناطق تجربه موفقیتآمیزی داشته است و یا حداقل اینگونه به نظر میآید. در طول این دوره، موقعیت بینالمللیاش نسبتا بالاست. حتی آنتی سوسیالیستها هم با بیمیلی موافقت میکنند که کشور مورد نظر، چیزی برای عرضه دارد.
در طول دوره ماه عسل، افراد کمی هستند که با ماهیت سوسیالیستی تجربه مخالفت میکنند. تقریبا هیچکس ادعا نمیکند که کشور سوسیالیست «واقعی» نیست. برخلاف آن، در طول دوره ماه عسل، تعداد بسیاری از روشنفکران غربی از این تجربه استقبال میکنند. سوسیالیستهای خودخوانده، خود را مالک این تجربه میدانند و آن را به عنوان مثالی از عملیشدن ایدههایشان معرفی میکنند.
2- دوره بهانهها و اتهام را با اتهام پاسخ دادن
اما دوره ماه عسل هیچوقت تا ابد دوام نمیآورد. خوششانسی آن کشور یا تمام میشود و یا شکستهایی که از قبل وجود دارند بیشتر در غرب شناخته میشوند. در نتیجه، موقعیت بینالمللیاش نزول پیدا میکند. دیگر آن مثالی نیست و برعکس تبدیل به مثالی میشود که مخالفان سوسیالیسم از آن استفاده میکنند.
در این دوره، روشنفکران غربی همچنان تجربه حمایت میکنند؛ اما لحنشان عصبی و تدافعی میشود. تمرکز آنها از به اصطلاح دستاوردهای این تجربه به انگیزههای پنهان مخالفان تغییر پیدا میکند. جستوجو برای بهانهها شروع میشود و مقصر معمولا «خرابکاران» تخیلی و تلاشهای نامشخص برای «تضعیف» کشور معرفی میشود. همچنین «پس چه ایسم» زیادی نیز وجود دارد.
3- مرحله سوسیالیسم «غیرواقعی»
در نهایت، همیشه یک نقطه وجود دارد که تجربه در سراسر جهان بیاعتبار میشود و اکثر مردم آن را به عنوان یک شکست کلی به حساب میآورند. این تجربه برای آرمان سوسیالیستی تبدیل به یک اشکال و مسئولیت و برای سوسیالیستهای غربی مایه خجالت میشود.
این مرحلهای است که در آن روشنفکران ماهیت سوسیالیستی تجربه را زیر سوال میبرند و این کار را با اثر برگشتپذیری انجام میدهند. آنها استدلال میکنند این کشور از ابتدا سوسیالیستی نبوده است و رهبرانش هیچوقت تلاش نکردند سوسیالیسم را اجرا کنند. این همان معنای عمیق پشت این جمله است که سوسیالیسم «واقعی» هیچوقت اجرا نشده است: سوسیالیسم هروقت شکست بخورد، برچسب «غیرواقعی» به آن زده میشود. بنابراین سوسیالیسم هیچوقت امتحان نشده است، همانطور که در کتاب 1984 جرج اورول، دولت اقیانوسیه همیشه با آسیای شرقی در جنگ بود.
سوسیالیسم ایدهء شکست خوردهای که هرگز نمیمیرد، کریستین نیمیتز ترجمه محمد و حسین ماشینچیان
@cafe_andishe95
لینک کوتاه: