7.3 C
تهران
یکشنبه 13 فروردین 1402 ;ساعت: 02:48
کافه لیبرال

سایه بلند کوتوله‌ها در غروب آفتاب ایران

این روزها باید در درون دولت بود تا عمق آشفتگی و بی‌نظمی ساختار اداری کشور را درک کرد، شاید بگویید دولت در ایران هیچگاه متعارف نبوده است که امروز چنین ادعایی کنیم، نکته درستی است اما آنچه شاهدیم وقوع بدترین در میان بد‌ها است.

دولت فعلی در حالی قدرت اجرایی کشور را به دست گرفته است که توان کادر سازی برای سپردن مسئولیت‌های اجرایی کشور را نداشته گویا دولت آقای رئیسی و تیمش هیچگاه تصور نمی‌کردند اداره ساختاری با این میزان مشکلات و پیچیدگی به دوششان بیفتد. دولت در تعیین وزرا جز تکیه بر مدیران غیرانحرافی! دولت احمدی نژاد چاره‌ای نداشته است اما این دایره به قدری تنگ شده که از بین این تعداد نیز جز معدودی قادر به بازگشت به سطوح کلان اجرایی نبوده‌اند تا ضمن هماهنگی با ساختار فکری دولت رئیسی از حداقل تجربه نیز بهره‌مند باشند لذا کار به افرادی چون خاندوزی و عبدالملکی و فاطمی‌امین‌ها سپرده شده است که هر کدام برای ساقط کردن یک دولت کفایت می‌کند.

اما این پایان ماجرا نیست در واقع این وزرا نیستند که بدنه سنگین دولت را به حرکت در می‌‌آورند بلکه سطوح مدیران از معاونت وزرا تا استانداران و مدیران کل استانی هستند که این بار را بر دوش می‌کشند. دولت به دلیل عدم کادرسازی هنوز بخش اعظم مدیران میانی خود را تغییر نداده است و حتی اقدامی برای ابقای مدیران میانی انجام نداده لذا مدیران در برزخ میان ماندن و رفتن در بی‌عملی محض به سر می‌برند.

تغییر در معاونت وزرا نیز وضعیت فاجعه بارتری دارد، انتصاب افرادی با کمترین سابقه و تجربه در سطح معاون وزیری شرایطی به همراه آورده که شاهدیم معاونین وزرا در حال مکاتبات متعددی هستند که هر مکاتبه اصلاحی بر مکاتبه قبلی است این موضوع نشان می‌دهد مدیریت‌های عالی فاقد ایده‌های از پیش مطالعه شده هستند و خط مشی‌ها به صورت آنی و لحظه‌ای تعیین شده به نحوی که بلافاصله با ایده‌ای جدیدتر اصلاح می‌شود. این شرایط می‌تواند برای نیروهای کارشناسی زبده‌تر دولت وضعیتی را پدید آورد که اعتمادشان به عملکرد مدیران بالاتر به کلی سلب شده و در اجرای برنامه‌های دولت تردید کنند و خود بیشتر بر این آشفتگی بیفزاید.

اگرچه دولت مدعی است بر خلاف دولت قبل اداره امور داخله را به خارجه گره نزده اما آنچه شاهدیم خلاف این امر را نشان می‌دهد البته امر مبارکی است اگر دولت به این جمع‌بندی رسیده باشد که قدم اول برای برون رفت از این شرایط تعیین تکلیف سیاست خارجی کشور است، اما خود این موضوع نشان می‌دهد دولت بر خلاف ادعاها در حوزه داخلی فاقد ایده مطالعه شده است لذا دولت با اقدامات و دخالت‌های بیجای ناشی از فقدان تجربه و دانش و ضعف مدیران کلان خود هر روز بر حجم مشکلات می‌افزاید.

به نظر می‌رسد در این دولت اصولا اقتصاد در افزایش درآمدهای دولت خلاصه شده شاید با این تصور که افزایش این درآمدها بتواند در قالب پرداخت‌های انتقالی در آینده، پایین‌ترین دهک‌های جامعه را که خواستگاه این دولت است راضی نگه دارد اما محور قرار دادن برنامه‌های اقتصادی بر بازتوزیع منابع به نفع اقشار فرودست نیز برنامه‌ای شکست خورده است چرا که دولت بر خلاف ادعای خود مبنی بر اجرای عدالت از طریق اجرای برنامه‌های مالیاتی به نفع تولید و علیه بخش واسطه‌گری اقتصاد، عملا پای خود را بر گلوی بخش تولید می‌فشارد و چه از طریق مالیات و چه از طریق فروش حامل‌های انرژی به قیمت جهانی نفس بخش تولید را به شماره انداخته این در حالی است که امیدوار است بتواند با توافقی ضعیف‌تر از برجام فضای اقتصادی کشور را اندکی باز کند. این تلاطمات چه از سوی برنامه‌های غیرکارشناسی دولت و چه از طریق اخبار ضد و نقیض از مذاکرات، بهشتی برای واسطه‌گران به ویژه در بخش کالاهای اساسی و ضروری مردم پدید آورده و در حالی که بخش تولید روز به روز نحیف‌تر می‌شود بخش واسطه‌گر فربه‌تر شده است.

توصیف شرایطی که این روزها در دولت می‌گذرد مطول است اما برون رفت از تنگنایی که دولت در آن قرار گرفته با ساختار مدیریتی فعلی امری محال به نظر می‌رسد. رویکردهای فضایی و پامنقلی با شرایطی که به مثابه حرکت بر لبه تیغ است همخوانی کافی ندارد. اگرچه بررسی راهکارهای موجود برای بهبود اندکی در شرایط فعلی نیازمند تحلیلی مبسوط از وضعیت داخلی و خارجی است اما در بدو امر تنها پیشنهادی که می‌توان داشت این است که دولت در انتصاب مدیرانش چشم بر رویکردهای سیاسی افراد بسته و بر دانش و تجربه تکیه کند، شرایط فعلی زمان آزمون خطا با افرادی که این روزها شاهدیم سطوح مدیریتی را اشغال می‌کنند، نیست.
https://t.me/Catalax

مطالب بیشتری که ممکن است مورد علاقه شما باشند

کلپتوکراسی چیست؟

cafeliberal

بیماری ایرانی

cafeliberal

هنر نیندیشیدن‌

cafeliberal

دامپینگ پولی، یک کج فهمی تاریخی

cafeliberal

بنزین یا دوغ، مسئله این است

cafeliberal

اقتصاددان کیست؟ پاسخی از فردریش فون هایک

cafeliberal

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه شما استفاده می کند. ما فرض خواهیم کرد که شما با این مسئله موافق هستید ، اما در صورت تمایل می توانید انصراف دهید. تائید بیشتر بخوانید