عامل رکود، نابودی قیمتهای نسبی در اثر سیاستهای پولی است
🖋چالش اصلی اقتصاد اینست که تولیدکنندگان دانش و انگیزه برای تولید ترکیب “درست” کالاها و خدمات داشته باشند ترکیب “درست” یعنی مطابق با نیازها و خواسته های مردم
🌐قیمتهای نسبی(قیمتهای کالاها و خدمات مختلف نسبت به هم) منبع اصلی برای این دانش و انگیزه و مهمترین “راهنمای” فعالیت اقتصادی است. اگر الگوی قیمتهای نسبی بدرستی منعکس کننده تقاضاهای مصرف کنندگان و هزینه های عواملی باشد که میتوانند برای ارضای این تقاضاها بکار گرفته شوند، کارآفرینان، سرمایه گذاران و مصرف کنندگان از طریق این قیمتها هدایت میشوند تا به شیوه هایی عمل کنند که نتیجه آن، سرهم شدن تمام تکه های اقتصاد در داخل یک کل مولد باشد
🌐اگر مصرف کنندگان بیش از گذشته پرتقال دوست داشته باشند، قیمت پرتقال نسبت به گریپ فروت افزایش خواهد یافت. کشاورزان نیز بزودی پرتقال بیشتر و گریپ فروت کمتری تولید خواهندکرد. یا اگر عرضه سنگ آهن کاهش یابد، قیمت فولاد نسبت به آلومینیوم افزایش خواهد یافت. تولیدکنندگان تولید خود را تغییر خواهند داد، طوریکه از فولاد کمتر و آلومینیوم بیشتری در تولید محصولاتشان استفاده کنند. اگر قیمت بنزین افزایش یابد، مصرف کنندگان راههایی برای رانندگی کمتر خواهند یافت و خودروهای کم مصرفتری خواهندخرید. اگر دستمزد پرستاران نسبت به معلمان افزایش یابد، جوانان بیشتری در رشته پرستاری تحصیل خواهند کرد تا معلمی. اگر نرخهای بهره کاهش یابد، کسب وکارها سرمایه گذاری خود را در فعالیتهای بلندمدت تری چون گسترش کارخانه، آموزش کارگران و تحقیق و توسعه افزایش خواهند داد
🌐 تولیدکنندگان انگیزه گوش دادن به قیمتها را دارند به این دلیل که از طریق افزایش تولید محصولاتی که قیمتهایشان درحال افزایش است، سود بیشتری بدست می آورند و از طریق کاهش تولید محصولاتی که قیمتشان درحال کاهش است از زیان پرهیز میکنند. این اصلاحات از طریق سیگنال راهنمای قیمت، کلید موفقیت و سلامت اقتصاد است
🌐در یک اقتصاد بازار رقابتی، تصمیمات درست مردم در جهت افزایش مطلوبیت ذهنی خود، نیازمند اینست که قیمتها بعنوان راهنمای آنها، منابع درست و معقولانه ای از اطلاعات باشند، اگر قیمتها منعکس کننده واقعیات نباشند مشکلساز میشوند. اگر عرضه فولاد کاهش و عرضه آلومینیوم افزایش یابد، اما قیمت فولاد نسبت به آلومینیوم افزایش نیابد، تولیدکنندگان نخواهند دانست که باید از فولاد کمتر و آلومینیوم بیشتری در طرحهای تولیدی خود استفاده کنند. کمبود فولاد سرانجام پدید خواهد آمد و باعث مختل شدن تولید کالاهایی خواهدشد که با فولاد ساخته میشوند
🌐اگر قیمتها فقط درتعداد کمی از بازارها بدرستی منعکس کننده واقعیات اقتصادی نباشند، زیان خیلی بزرگ نخواهدبود. اما هنگامیکه قیمتها دربیشتر بازارها اطلاعات گمراه کننده ای ارائه میدهند، مشکلات اقتصادی گسترده ای بروز میکند. دراین حالت کارآفرینان در کل اقتصاد، درمورد اینکه مصرف کنندگان چه میخواهند و در مورد اینکه کدام عوامل کم هزینه ترین راهها را برای ارضای آن تقاضاها امکانپذیر میسازند، براساس اطلاعات نادرستی عمل خواهندکرد. بدین ترتیب فعالیت اقتصادی کساد میشود. برخی تولیدکنندگان درمیابند که نمیتوانند همه محصولاتی را که تولید کرده اند بفروشند. برخی دیگر میفهمند که قادر نیستند تا تمام عوامل لازم را برای اجرا کردن طرحهای تولیدی خود بدست آورند. تولیدکنندگان دیگری هم متوجه میشوند که اگر محصولات بیشتری تولید میکردند سود بیشتری بدست می آوردند
🌐اگر در واکنش به پیدایش این خطاها قیمتها آزاد باشند تا تعدیل شوند، درنهایت این تعدیل را انجام خواهند اما چنین تعدیلاتی در فعالیتهای تولیدی زمان میبرند. باغهای گریپ فروت فورا قابل تبدیل به باغهای پرتقال نیستند. طراحی مجدد بدنه اتوموبیل را بمنظور ساختن آن با آلومینیوم بیشتر و فولاد کمتر، نمیتوان با بشکن زدن مدیر یک کارخانه انجام داد
🌐درطول زمانی که برای ایجاد این تعدیلات نیاز است، بیکاری افزایش میابد. کارگران صنایعی که موجودی فروخته نشده دارند بیکار میشوند و طول میکشد تا کار بیابند. حتی صنایعی که درواکنش به قیمتهای صحیحتر گسترش میابند نوعا بمقداری زمان نیاز دارند تا طرحهای تولیدی خود را بمنظور سودآور کردن استخدام کارگران جدید، دوباره ساماندهی کنند
🌐افزایش بیکاری در این زمان تعدیل، ناشی از پایین بودن تقاضای کل نیست لذا نمیتوان آن را از طریق افزایش مخارج دولت یا تلاش برای افزایش تقاضای کل درمان کرد. این بیکاری بدلیل انحراف گسترده قیمتها در انتقال اطلاعات صحیح به کارآفرینان بوجود آمده و تنها راه درمانش اینست که به قیمتها اجازه دهیم تا تعدیل شوند
🔚چه چیزی میتواند باعث ایجاد این شکست گسترده قیمتها در انتقال اطلاعات صحیح و معقولانه باشد؟ محتمل ترین متهم، سیاست پولی است!
🆓 @FreemarketEconomy
در همین رابطه: