نقد دقیق (و البته کمتر دیده شده) راتبارد به روح متجاوز، ضدآزادی و سوسیالیستی اسرائیل
“چرا موجی از ستایش و تحسین از حمله رعدآسای اسرائیل علیه کشورهای عربی شکل گرفت؟ البته استقبال از این پیروزی، بیشتر در آمریکا بود، وگرنه بقیه کشورها عمدتا در بهت و حیرت قرار داشتند. آیا این بهمعنای روح بیمار آمریکاست؟ یا اینکه ما[آمریکاییها] خیلی راحت و بیدردسر طرفدار برندهایم؛ خاصه اینکه اگر آن برنده با استفاده از قدرت نظامی و تاکتیکهای رعدآسایش پیروز شود؟ یا -مانند اسرائیل- با پرتاب بمب به زنان و کودکان بیگناه در روستاهای عربنشین فاتح میدان شود؟ آیا ما احساس اصول اخلاقی و احساس عدالت را از دست دادهایم؟ دو دلیل عمده برای تحسین اسرائیل توسط افکار عمومی آمریکا مطرح شده است: اول، «اسرائیل سنگر ضد کمونیسم در خاورمیانه است» این هم از آن حرفها است؛ چون اولا هیچکدام از کشورهای عربی، کمونیست یا چیزی مانند آن نیستند و با نظام کاملاً مذهبی اداره میشوند. بله، اعراب کمک نظامی شوروی را پذیرفتند، اما بعد از اینکه فهمیدند نمیتوانند چنین کمکهایی را از ایالات متحده -که اسرائیل را مسلح میکند- دریافت کنند. ثانیا، کشورهای عربی هرچه باشند از اسرائیل سوسیالیستتر نیستند: اسرائیل از زمان تاسیس خود توسط یک حزب سوپر سوسیالیست! (حزب ماپای) اداره میشود. بخش چشمگیری از اقتصاد این کشور در دست دولت قرار دارد و یک جنبش اتحادیه کارگری فوقالعاده قوی (هیستادروت) نیز در این کشور حضور دارد که بهمثابه یک قدرت پنهان، کنترلگر و مالک بخش بزرگی از اقتصاد اسرائیل است. علاوه بر اینها، در اسرائیل، دهکده اشتراکی (کیبوتص)، -همان کمون معروف!- وجود دارد که کمونیسم در آن به معنای واقعی آن (یعنی عدم وجود مالکیت خصوصی) وجود دارد؛ آنهم در مقیاسی بسیار بزرگتر از هر کشور کمونیستی دیگر (بهاستثنای چین)؛ و با اینکه عضویت در کیبوتص عموماً داوطلبانه است، تعداد زیادی از پناهندگان اسرائیلی، بهمعنای واقعی کلمه تحت کلاهبرداری آن هستند؛ چون تا زمانی که دولت اسرائیل پولی که از کشورهای اروپایی گرفته را پس ندهد، نمیتوانند آنجا را ترک کنند. بهعلاوه، از آنجا که حقوق آنها در کیبوتص بسیار کم است، تقریباً غیرممکن است که زمان آزادی خود را بتوانند تعیین کنند. بنابراین این پناهندگان اسرائیلی عموما با بیمیلی زیاد، در [اردوگاه] کار اجباریِ کمونهای اسرائیل باقی میمانند. دلیل دوم هم که در این زمینه ذکر میشود این است که اسرائیل در مقایسه با همسایگان عرب خود «کوچک» است، و بنابراین توسط غولها -بهعنوان یک عنصر فرومایه- (همانطور که داویدها توسط جالوتها احاطه شدهاند) محاصره شده است. برای کسانی که چنین ادعایی دارند واقعا باید کف زد! چون این طرز فکر درباره «کوچک» بودن، یک کجفهمی «بزرگ» در مسائلِ جهانی است و دقیقا به همان اندازه «پوچ» است که انگلیس را بهخاطر اینکه بهراحتی هند را فتح کرد، تحسین کنیم. با این استدلال، در آن مورد هم امپراطوری بریتانیا «زیر دست» محسوب میشد چون وسعت خیلی کمتری نسبت به هند داشت؛ اما این حرف مطلقا درست نبود:چون مثل روز روشن بود که سطح فناوری و استانداردهای نسبی زندگی بین دو کشور آنقدر فرق داشت که کشور «کوچکتر» بهراحتی می توانست کشور «بزرگتر» را تسخیر کند. همین امر در مورد «اسرائیل كوچك» صادق است. حاکمان اسرائیل مانند همسایگان عرب خود خاورمیانهای نیستند؛ چه، عمدتا تبار اروپایی دارند و توسط صهیونیستهای ثروتمندِ اروپایی و آمریكایی تأمین میشوند. بنابراین، این افراد اروپائیانی بودند که با استفاده از فناوری، ثروت و دانش فنی اروپا در کنار تبانی با امپراتوری انگلیس (از پایان جنگ جهانی اول تا پایان جنگ جهانی دوم)، برای بهدست گرفتن سرزمینها و خانههای اعراب، و استعمار فلسطین مهاجرت کردند. این طرز فکر درباره صهیونیستها و اسرائیلیها [که بهخاطر کوچک بودن مورد هجوم هستند] با توجه به وجود متقلبانه خودشان، چیزی جز طنز تلخ نیست. همانطور که در حملات برقآسای ۱۹۴۸ ، ۱۹۵۶ و امروز اسرائیل مشاهده میشود.”
پوزش بابت کاستی ترجمه
@amirhosein_74
https://twitter.com/__amirhosein__/status/1390329941598867456?s=19
منبع: Never a Dull Moment: A Libertarian Look at the Sixties, p35,36