شرقشناسان و مورخین قرن یازدهم میلادی را آغازی بر پایان دوران شکوفایی اسلامی میدانند پایانی بر تمدنی که ابن سیناها و زکریای رازیها را به بشریت تقدیم کرده بود اما در این دوران چه رخ داده است که دوران شکوفایی اسلامی پایان مییابد.
در آغاز قرن یازدهم قادر و قائم عباسی گروههای مختلفی از جمله معتزلیان و شیعیان را مرتد اعلام کردند که باید کشته میشدند، این اقدام نوعی اقدام سیاسی برای حذف مخالفان بود و از پذیرش و تأیید عمومی برخوردار نبود اما در پایان این قرن در دنیای اسلام شخصیتی ظهور کرد که به راستی آغازگر عصر تباهی در سرزمینهای اسلامی بود. امام محمد غزالی(1058-1111) شخصیتی ایرانی که در سال 450 هجری قمری در توس متولد شد. او فقیهی شافعی مذهب بود که به راستی میتوان او را بزرگترین دشمن خردگرایی و فلسفه از زمان ظهور اسلام دانست. پیش از ظهور غزالی ارتداد مشمول افرادی بود که علنا از اسلام تبری جسته و اظهار خروج از دین نمایند اما در پایان قرن یازدهم غزالی زمینههای فکری لازم برای مرتد شناختن طیف وسیعی از اقشار به ویژه فلاسفه را فراهم نمود.
غزالی که از شاگردان جوینی در نظامیه نیشابور بود در سال 1091 نیشابور را ترک و به خدمت مستظهربالله خلیفه عباسی درآمد و در نظامیه بغداد به تدریس پرداخت و با نگارش دو کتاب فضائح الباطنیه و فضائل المستظهریه به تکفیر شیعیان اسماعیلی که خلیفه عباسی در پی حذف آنان بود، پرداخت. پس از آن غزالی از حکومت فاصله گرفت و در الخلیل قسم یاد کرد تا هیچگاه به خدمت حاکم دیگری در نیاید و در کتاب احیای علوم دین از علما خواست که تا از ارتباط نزدیک با حاکمان پرهیز کنند او حتی منابع درآمدی حکام را از مالیات تا مصادره اموال را نامشروع دانست. او پس از مدتی سفر، در توس به زندگی صوفیانه پرداخت و کنج عزلت گزید اما در اواخر زندگی خود بار دیگر به نظامیه نیشابور بازگشت.
در این برهه او طیف وسیعی از دگراندیشان را آماج حملات خود قرارداد که شیعیان، معتزلیان و فلاسفه در رأس این حملات بودند از مهمترین فلاسفهای که توسط او مورد تکفیر قرار گرفته و ملحد دانسته شده ابن سینا است. او در قوام بخشیدن به تکفیر که به کرات توسط اشاعره، شافعیها، حنبلیها، حنفیها و مالکیها مورد استفاده قرار گرفت،نقش مهمی ایفا کرد. همچنین او نه تنها افکار دگراندیشان بلکه علوم دقیقه را نیز مورد حمله قرار داد غزالی در کتاب تهافت الفلاسفه نظام علی را رد میکند و تقدیرگرایی را رواج میدهد او در این کتاب علوم غیردینی را به عنوان تهدیدی بالقوه برای ایمان به شمار میآورد و فلاسفه را مطلقا لامذهب معرفی میکند. او مینویسد هر طلبهای که دقت علوم دقیقه را تحسین میکند این امر او را به باور و اعتقاد به فلاسفه سوق میدهد او با پذیرش آنها به عنوان مراجع قدرت، کافر میشود چنین طلبهای میتواند بگوید اکر دین حقیقت داشت از چشم این مردان دور نمیشد زیرا آنها در این علم بسیار دقیق هستند.
غزالی در کتاب الاقتصاد فی الاعتقاد با بیان اینکه یک کافر نه تنها با اعدام بلکه با مصادره اموال روبرو خواهد شد موضوع کفر را به تفصیل شرح داده و دایره وسیعی برای آن در نظر میگیرد این کتاب نقش مهمی در نقض حقوق مالکیت و مصادرههای اموال ایفا میکند از مهمترین قربانیان غزالی در این برهه میتوان به عین القضات همدانی اشاره کرد.
غزالی نقش مهمی در اتحاد دین و دولت نیز ایفا نمود او در کتاب الاقتصاد خود مینویسد دین و سلطان دوقلو هستند و همچنین دین اساس است و سلطان نگهبان آن و سلطنت منهای دین همانند ساختمان بی بنیاد فرو میریزد و دین بدون سلطنت همانند گوهر بی حفاظ ضایع میشود (اگرچه این نظرات خود از یک متن ساسانی موسوم به وصیت نامه اردشیر اول برداشت شده بود اما غزالی به آن مشروعیت مذهبی داد) فردریک استار در کتاب روشنگری در محاق و ضیاء الدین سردار نویسنده انگلیسی پاکستانی غزالی را از عوامل مؤثر در سقوط تمدن اسلامی میدانند.
در قرن یازدهم هجری علما و حکمای سلجوقی با برقراری اتحاد و ایجاد مدارس نظامیه علمایی را تربیت نمودند که پذیرای خدمت به دولت باشند این اتحاد برای حذف معتزلیان، شیعیان و فلاسفه دگراندیش مورد استفاده قرار گرفت و علوم طبیعی را به محاق برد با تهدید به اعدام در این جهان و آتش دوزخ در جهان آخرت کاوشهای فکری و خلاقیت در جامعه اسلامی منکوب شد. عقاید غزالی از این رو تأثیرگذار شد که با نگرش و منافع اتحاد حکومت و علما مطابقت داشت این عقاید، روحانیت و حاکمان را در اولویت قرار میداد در حالی که تجار و صنعتگران را ناتوان و فاقد صلاحیت میدانست از قرن یازدهم به بعد اگرچه مسلمانان به تولید آثار علمی و فلسفی ادامه دادند اما کمیت و کیفیت آن تنزل یافت.
https://t.me/Catalax