در رقابت با نفوذ منطقهای عربستان سعودی، موثرترین اهرم ایران، استفاده از اختلافنظرهای درونی اعراب بهمنظور توسعه مناسبات دوجانبه با کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس، مانند امیرنشین قطر است.
اهمیت اقتصادی و امنیتی بزرگترین میدان گازی جهان که در مالکیت مشترک دو کشور قرار دارد، ضمن اجتنابناپذیر ساختن ادامه روابط دوستانه و مراودات ایران و قطر، بیمهنامهای است که در دشوارترین شرایط نیز حفظ مناسبات دوجانبه تهران – دوحه را ضمانت میکند.
حضور بیش ۳۰.۰۰۰ ایرانی در قطر، عامل دیگری است که توسعه و تحکیم مناسبات دوجانبه را در خط منافع ملی و مصالح دو کشور قرار میدهد.
استعدادهای توسعه مناسبات سیاسی و مراودات دوستی ایران با قطر، این کشور ثروتمند و کمجمعیت را در حوزه خلیجفارس و دریای عرب، برای ایران شانهبهشانه بااستعدادها و آمادگی عمان و جلوتر از کویت قرار میدهد.
بختبلند دیگر دولت روحانی در این رابطه، دور ماندن مناسبات تهران با دوحه از حوزه نفوذ و علائق سپاه پاسداران است؛ مانعی که امارات و حتی کویت نیز از تیررس آن مصون نماندهاند. بهعنوان یک امیرنشین عربی، قطر دارای پارهای فصل مشترکهای غیرقابلاجتناب با بقیه کشورهای عرب بخصوص در حوزه خلیجفارس است.
در مورد جزایر سهگانه ایرانی تنبها و ابوموسی، با وجود اتخاذ مواضع معتدلتر از سایر اعراب، قطر بهگونهای مقید به امضاء بیانیههای سالانه شورای همکاریهای خلیجفارس است. بهعنوان متحد نظامی ایالاتمتحده و میزبانی بزرگترین پایگاه هوایی آمریکا در منطقه، در صورت بروز درگیری نظامی علیه ایران،
نقش قطر له و علیه ایران میتوانند تعیینکننده باشد. قطر میتواند به استفاده تهاجمی آمریکا از تجهیزات نظامی مستقر در خاک خود علیه ایران چراغ سبز یا قرمز نشان دهد.
در مقایسه با رسانههای جمعی سایر کشورهای عربی، مواضع شبکه خبری و تلویزیونی «الجزیره» نسبت به جمهوری اسلامی و تحولات ایران دوستانه و تا حدود زیادی مستقل است.
با وجود فاصله جغرافیایی اندک از خاک ایران، مبادلات تجاری دو کشور اندک و استعداد موجود برای توسعه آن بسیار است. با در نظر داشتن نیاز قطر به واردات مواد غذایی و نیروی کار ارزان، ایران بهراحتی قادر به چند برابر ساختن صادرات کمتر از یکصد میلیون دلار کنونی به آن کشور است.
راه ورود به مرحله تازه
روحانی در دوران دولت دوم خود نیازمند ثبت پیروزی در چند زمینه داخلی و خارجی است. در وضعیت کنونی که تنش مناسبات ایران و عربستان بالاتر از هر زمان دیگر طی شش سال گذشته به نظر میرسد، سیاست تنشزدایی با ریاض در کوتاهمدت به نتیجه نخواهد رسید.
در عوض، ایجاد تعادل در رابطه با کشورهای کوچکتر عربی و استفاده از اختلافات داخلی آنها سیاست کمهزینهتر و موثرتری است.
بعد از پایان جنگ هشتساله با عراق که طی آن قطر با عرضه کمکهای مالی از صدام پشتیبانی کرده بود ایران فرصت داشت همسو با کویت و عمان مناسبات دوجانبه با دو کشور عربی را توسعه دهد.
هجوم نظامی سال ۱۹۹۰ صدام علیه کویت و اشغال آن کشور فرصت دیگری برای جمهوری اسلامی فراهم ساخت تا در رقابت با عربستان به کشورهای کوچک عربی نزدیکتر شود. سوریه و تصمیم سپاه به مداخله نظامی در آن کشور بهمنظور حفظ اسد نخستین گام بزرگ به عقب در مناسبات تهران – دوحه بشمار میرفت.
اشغال ۱۲ دیماه سال ۱۳۹۴ سفارت عربستان در تهران، به دنبال اعدام یک روحانی شیعه بنام شیخ نمر نهتنها مناسبات تهران با ریاض را بحرانی ساخت که روابط ایران با سایر کشورهای عضو اتحادیه همکاریهای خلیجفارس منجمله قطر را تحت تاثیر قرار داد.
حمایت ایران از حوثیها در یمن عامل دیگری بود برای همسو نگاهداشتن کشورهای عربی و پیشگیری از توسعه مناسبات تهران با رقبای ریاض در جمع کشورهای جنوبی خلیجفارس.
تماس تلفنی شیخ تمیم بن حمد امیر قطر با حسن روحانی بعد از اعلام پیروزی انتخاباتی اخیر او، مجال تازه برای توسعه مناسبات ایران و قطر فراهم ساخته که با استفاده از آن، تهران میتواند رقابت با نفوذ ریاض را در حوزهای امن و کمهزینه ادامه دهد؛ فرصتی که در کشور فقیر و جنگزده یمن فراهم نخواهد بود.