19.8 C
تهران
سه‌شنبه 4 مهر 1402 ;ساعت: 06:35
کافه لیبرال

شایسته‌سالاری؛ فردریش فون هایک، جان رالز، فرانک نایت

هایک در کتاب «منشور آزادی» می‌نویسد: تنها برابری متناسب با آزادی، برابری کاملا رسمی همه شهروندان در برابر قانون است.

مشاغل باید برای همگان آزاد باشد، اما دولت نباید با ارائه فرصت‌های آموزشی برابر یا جبرانی، درصدد خلق یک زمین بازی عادلانه باشد.

📌  اگرچه هایک با بازتوزیع درآمد مخالف است، اما هیچ اصراری ندارد که بازار آزاد پاداش اقتصادی که مردم لیاقتش را دارند به آنها می‌دهد.

هایک بر این باور است که پیامدهای بازار هیچ ارتباطی با شایستگی ندارد و صرفا بازتابی از بهایی (قیمتی) است مصرف‌کنندگان روی کالاها و خدمات ارائه شده فروشندگان می‌گذارند.

⚜️ از نظر هایک میان بها و شایستگی تفاوتی جدی وجود دارد. شایستگی دربرگیرنده قضاوت اخلاقی درباره استحضار افراد است، درحالی‌که بها صرفا ملاکی است که بر اساس آن مصرف‌کنندگان حاضرند برای یک کالا، چیزی پرداخت کنند.

🔅 پس چنان‌که هایک می‌گوید: «پاداش‌های دریافتی هیچ تناسبی با شایستگی افراد ندارد.»

هایک در دفاع از استدلالش هم می‌گوید داشتن استعدادهایی که معلوم جامعه به آنها پاداش می‌دهد، دیت خود فرد نیست، بلکه از حیث اخلاقی به نحو اتفاقی و از روی خوش‌شانسی است.

🪧 جان رالز، فیلسوف عدالت اما به این موضوع از منظری متفاوت نگاه می‌کند: به زعم او، هر چقدر هم که یک جامعه شایسته‌سالار باشد، «باز هم توزیع ثروت و درآمد با توسل به توزیع طبیعی توانمندی‌ها و استعدادها تعیین می‌شود.» پس باید از ثروتمندان و صاحبان درآمدهای بالا بخواهیم که ثروت و درآمد خویش را با کم‌شانس‌ترها در داشتن استعداد ذاتی و خدادادی شریک شوند. درواقع، رالز به بازتوزیع اعتقاد دارد.

📍هایک ثروتمندی را نشانه شایستگی نمی‌داند بلکه نشانه اقبال بازار به کالاها و خدمات ارائه شده توسط ثروتمند می‌داند، و رالز ثروتمندی را نشانه بهره‌مندی از یک شانس یا استعداد ذاتی که فرد نقشی در داشتنش ندارد.

💎 هایک می‌گوید اگر نابرابری درآمد را بازتابی از شایستگی در نظر بگیریم، نمک بر زخم می‌پاشیم.

🔰 فرانک نایت، از بنیان‌گذاران مکتب اقتصاد شیکاگو متقدم و معلم میلتون فریدمن، اما در این مورد با هایک و رالز در یکجا هم عقیده بود، در جای دیگری مخالف.

🖇 در مورد اول، از نظر نایت، برخورداری از استعدادهایی که شخص را قادر به برآورده ساختن تقاضای بازار می‌کند، دست شخص نیست؛ درست مثل به ارث بردن ثروتی زیاد. در این فقره، رالز و هایک هر دو به نایت استناد کرده‌اند.

➰ اما در مورد دوم، نایت می‌گوید تأمین تقاضای بازار الزاما به معنای ارائه خدمتی واقعا ارزشمند به جامعه نیست. که این حرف فرضیه ارزش بازاری مشارکت اجتماعی هایک را زیر سوال می‌برد. یعنی اگرچه ممکن است بازار بهای بالایی برای کالای ارایه شده از سوی فرد قائل باشد و او را ثروتمند سازد، اما این لزوما برای جامعه ارزشمند نخواهد بود.

🔖 به عبارت دیگر، نمی‌توان تأمین خواسته را به عنوان معیار نهایی ارزش پذیرفت.

خلاصه‌ای از فصل ۵ کتاب استبداد شایستگی.

اگر به این مباحثه علاقه دارید، می‌توانید کتاب‌های ذیل را بخوانید.

۱- قانون اساسی (منشور) آزادی، هایک

۲- استبداد شایستگی، مایکل سندل

۳- نظریه عدالت، جان رالز

✍️محمدرضا فرهادی‌پور

کافه اندیشه

مطالب بیشتری که ممکن است مورد علاقه شما باشند

بیست و یک آموزه که به کار کمونیستها می آید

cafeliberal

اخلاق بازار — نویسندگان: جینی چوی و ویرجیل استور

cafeliberal

آموزش و پرورش در فنلاند

cafeliberal

پایانِ یکی از مدینه های فاضله

cafeliberal

دولت علیه دولت!

cafeliberal

کدام نئولیبرالیسم؟

cafeliberal

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه شما استفاده می کند. ما فرض خواهیم کرد که شما با این مسئله موافق هستید ، اما در صورت تمایل می توانید انصراف دهید. تائید بیشتر بخوانید