29.9 C
تهران
دوشنبه 8 خرداد 1402 ;ساعت: 22:32
کافه لیبرال

بحثی در مقوله رفراندوم درخواستی و بیانیه پانزده اصلاح‌طلب پشیمان

درخواست برگزاری رفراندوم برای «عبور مسالمت‌آمیز از جمهوری اسلامی» توسط ۱۵ فعال سیاسی، هم‌زمان با طرح پیشنهاد توسل به راهکاری مشابه از سوی حسن روحانی برای رفع اختلاف‌های درون‌سازمانی و عبور دادن حکومت از بحران، ادامه تلاش‌های شکست‌خورده کسانی است که پیش‌تر با طرح درخواست «انتخابات آزاد» در درون و به دست دیکتاتوری مذهبی، از واقعیت‌های ملموس و خواست‌های حقیقی کف جامعه عقب ماندند و امروز با انکار جنبش دی‌ماه و خواسته‌های طبیعی مردم، همچنان حکومت را به معامله و سازش با خود دعوت می‌کنند.

درخواست از دیکتاتوری مذهبی برای برگزاری همه‌پرسی (با نظارت سازمان ملل) تلاش تازه‌ای است برای ایجاد فضای انتظار در جامعه و وقت‌کشی بیشتر با وعده «اصلاح» نظام از درون. تفاوت درخواست امضاکنندگان بیانیه با پیشنهاد حسن روحانی توسل به بند ۵۹ یا ۱۷۷ قانون اساسی حکومت مذهبی است و نه بیشتر از آن.

در وضعیت حاد کنونی که حکومت رو به ضعف گذاشته و جنبش اعتراضی مردم رو به قدرت و تداوم این روند تغییر توازن نیرو به نفع توده‌ها و فروپاشی نظام را نوید می‌دهد، صادرکنندگان بیانیه از حکومت درخواست می‌کنند که کوتاه آمده و از سر لطف همه‌پرسی دیگری برگزار کند!

اصلاح‌طلبان به حاشیه رانده‌شده بدون ایفای کوچک‌ترین نقش در شکل گرفتن جنبش ‌دی‌ماه، به‌قطار در حال حرکت پریده و کالای کهنه و به فروش نرفته و تاریخ‌مصرف سرآمده «انتخابات آزاد» را در بسته‌بندی متفاوتی (همه‌پرسی) قرار داده و از نظام درخواست برگزاری رفراندوم دارند. در توجیه درخواست خود نیز بهانه‌هایی مطرح می‌کنند مانند «پیشگیری از ایجاد خلاء قدرت» و «پرهیز از سوریه شدن ایران».

دست‌کم شماری از این گروه کوچک مدعی می‌دانند که در رأس هرم قدرت حکومت اسلامی ایران هرگز اراده‌ای برای تغییر از درون و شناسایی حق مردم برای انتخاب آزاد وجود نداشته، در آن انتخابات سالم و آزاد بر پایه مساوات و آزادی برگزار نشده و رویای باطل همه‌پرسی به دست حکومت نیز در حیات آن، هرگز واقعیت نخواهد یافت.

امضاکنندگان بیانیه

برای درک ماهیت هر اقدام و شناختن هدف‌های واقعی هر طرح، آشنایی با هویت طراحان و مجریان آن وسیله مؤثری است.
نگاهی گذرا به امضاهای پایین این بیانیه، از خط و ربط سیاسی اکثریت این گروه کوچک حکایت دارد که یا از دور و نزدیک در انقلاب و براندازی پادشاهی ایران دست داشتند و یا بعد از انقلاب به بلوغ رسیده و ابتدا مجذوب تبلیغات حکومت شده‌اند. در جمع امضاکنندگان نه نام یکی از کارگزاران دوران پیش از انقلاب به چشم می‌خورد و نه حتی یک فرد متمایل به تجدید پادشاهی مشروطه در ایران.
وجه مشترک شماری از این گروه ناهمگن، نشستن بر مخدّه عافیت‌طلبی، خطر نکردن از بیم تحمل هزینه‌ها و تبلیغ «عبور مسالمت‌آمیز» از دیکتاتوری مذهبی ایران است. حاصل سه دهه فعالیت سیاسی آن‌ها نیز دو دهه تبلیغ وجاهت اصلاح‌طلبانی از قبیله خاتمی و رفسنجانی بوده و یک دهه، تبلیغ «رضایت دادن به بد، برای پرهیز از بدتر».
در جمع امضاداده‌ها، یکی کمیته‌چی قیچی به دست سابق است که در راه اسلامی کردن جامعه با زور موی بلند پسرها را می‌بریده و با توسری به سر دخترها روسری می‌کرده و دیگری حاضرخوری از جمع «دانشجویان مسلمان خارج از کشور» که دوان‌دوان خود را به پرواز انقلاب رسانده تا بعد از تغییر وضع، بدون نوبت و در سر صف به نان و نوایی برسد.

آن‌ها امروز در داخل و خارج از ترس «آقا» و یا عشق به «امام» همچنان بر سجاده اصلاح‌طلبی نماز شکسته می‌خوانند و اگر مانند عباس عبدی اندکی صداقت و یا مانند بهزاد نبوی وقاحت بیشتر می‌داشتند یا سرکوب طرفداران جنبش دی‌ماه را به حکومت توصیه می‌کردند و یا خیزش توده‌ها را انکار.
قائد اعظم و عشق اکبر یکی از امضاکنندگان خاتمی است که آشکارا تهدید می‌کند اگر بعد از حکومت اسلامی، ایران پادشاهی شد، دوباره «چریک» خواهد شد و امضاکننده دیگر، در حال و هوای جنبش اعتراضی دهه قبل، همچنان مچ‌بند اصلاحات سبز می‌پوشد.
یکی از امضاکنندگان معترف است که با گفتمان ملی مخالف است و روی سخن او و طرف خطاب «بیانیه درخواست برگزاری همه‌پرسی» حکومت است. خوش‌نشین دیگری از امضاکنندگان برون‌مرزی که از منابع کلان خارجی نیز برخوردار بوده، با قوت، حامی «اسلام معتدل» و ادامه راه اصلاحات است در جامه دیگری.

این جمع اضداد مدعی با ترکیبی از جمهوری‌خواهان و چریک‌های مسلمان سابق که امروز مطرح‌شدن دوباره خود را مدیون جنبش دی‌ماه مردم‌اند، گوش‌های خود را بر خواست‌ها و شعار‌های مردم بسته‌اند.
بعد از هر نوبت درجا زدن، رژه رفتن این خوش‌نشینان عافیت‌طلب همیشه رو به عقب بوده و مهارت آن‌ها محدود به نوشتن نامه سرگشاده (به امید انتشار) خطاب به ولی‌فقیه و امضای بیانیه با دریافت هزینه‌ی کار. آن‌ها کار میدانی و تخریبی خود را پیش از انقلاب صورت داده‌اند و امروز «موعظه‌ سرکوهی» خواندن و صدور بیانیه‌های انحرافی و نوشتن نامه سرگشاده به ولی‌فقیه اشتغال عمده آن‌هاست.
سند افتخار در کارنامه سیاسی شماری از افراد این گروه سر کردن چند ماه در زندان حکومتی است که خود کارگزار آن بوده‌اند، با فراموشی مصلحتی خون هزاران نفر که با اقدام مستقیم و یا مشارکت غیرمستقیم آن‌ها، در مسلخ حکومت انقلابی ریخته شد؛ انگاری که ریختن خون جهانبانی‌ها، رحیمی‌ها، فرخ‌رو پارساها، عاملی تهرانی‌ها و ده‌هاهزار شهید نامدار و گمنام حق آن‌ها بوده.

هدف‌های بیانیه

همسو با تلاش‌های شکست‌خورده حکومت مذهبی در ۳۹ سال گذشته به‌منظور تخریب کارنامه پهلوی‌ها از راه تغییر و تحریف کتاب‌های درسی تا تهیه فیلم و نمایش، تعدادی از امضاکنندگان بیانیه، هنوز در فضای جعل واقعیات دوران پهلوی اول و دوم فکر و ذکر می‌کنند حال‌آنکه نسل جوان ایران راه آینده را در ریشه‌های تاریخی دور و نزدیک خود می‌بیند و خواستار تجدید ارزش‌های دوران پهلوی است.
در جنبش دی‌ماه ۹۶، مردم با صدای رسا فریاد کردند: «چه اشتباهی کردیم که انقلاب کردیم». مفهوم این شعار تصمیم به بستن پرانتز ۴۰ ساله حکومت اسلامی و ادامه تاریخ سیاسی پیش از انقلاب ایران با احترام به میراث‌های ملی است که شماری از امضاکنندگان بیانیه مایل و قادر به درک آن نیستند، سهل است که درنهایت «آزادمنشی»، تهدید به اقدام چریکی علیه آن نیز می‌کنند!
در هفتاد شهر ایران مردم فریاد کردند: «اصلاح‌طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا»، «خامنه‌ای بدونه به زودی سرنگونه»، «می‌میریم، می‌میریم، ایران رو پس می‌‌گیریم»، «رضاشاه، روحت شاد»، «ولیعهد کجایی، به داد ما بیایی»، «ایران که شاه نداره، حساب کتاب نداره» و… بااین‌وجود، امضاکننده بیانیه درخواست همه‌پرسی، با ذهنیت «آزادمنش» خاص خود و همپالکی‌ها، چشم و گوش خود را نسبت به خواسته‌های مردم می‌بندد و تهدید می‌کند که در صورت بازگشت شاهزاده رضا پهلوی به ایران دوباره! «محسن چریک» خواهد شد
او و دوستان او ظاهراً فراموش کرده‌اند که پیش از هجوم اعراب مسلمان، ایران هزاران سال تاریخ تمدن داشته و پیش از به قدرت رسیدن مسلمانان، پادشاهانی چون اردشیر بابکان و کورش که لوح حقوق شهروندی او سرلوحه حامیان راستین و خادمان واقعی حقوق بشر است در ایران پادشاهی کرده‌اند.
آن‌ها که قامت بلند رضاشاه را در تاریخ معاصر و آغاز دوران تجدد ایران نمی‌بینند چشم‌های خود را با کینه‌ای کور بر واقعیت‌ها بسته نگاه داشته‌اند. آن‌ها که قدرت و رشد اقتصادی، علمی، هنری و فرهنگی ایران را در دوران ۳۷ سال پادشاهی محمدرضا شاه انکار می‌کنند، در تقابل با درک مردم ایستاده و خود را نفی می‌کنند.

شعارهای روشن مردم در تظاهرات سراسری دی‌ماه نشان داد که حکومت اسلامی در تحریف و نفی خدمات پهلوی‌ها شکست‌خورده. بااین‌وجود صادرکننده گان بیانیه، در مقام کاسه‌های گرم‌تر از آش، هنوز قادر به هضم و قبول شکست حکومت خود نیستند و در خفا ادامه آن را در لباسی متفاوت طلب می‌کنند.
درخواست برگزاری رفراندوم از سوی امضاکنندگان بیانیه، با استناد به بندهایی از قانون اساسی حکومت مذهبی و به دست کارگزاران حکومت، دادن وعده استحاله و اصلاحات است از درون دیکتاتوری و نوید «انقلاب خاقانی (جابجایی کارگزاران)»؛ «درخواست» ۱۵ امضاکننده بیانیه و «پیشنهاد» هم‌زمان حسن روحانی برای برگزاری همه‌پرسی به دست حکومت و در درون حکومت، تلاشی است مشترک و انحرافی که به‌منظور تغییر لباس «اصلاح‌طلبان» وامانده و «عمل‌گرایان» شکست‌خورده صورت گرفته، در ائتلافی پنهان و اتحادی نامقدس.
مردم ایران نیازمند مدعیان فرصت‌طلب و عافیت‌جو نیستند و از دیکتاتوری مذهبی «درخواست» نمی‌کنند بلکه اراده‌ی خود را تکلیف می‌کنند و همه‌پرسی منطقی آن‌ها نیز برای تعیین شکل دولت ملی و سکولار، متکی بر اراده ملی و خواست‌های عمومی تنها بعد از فروپاشی دیکتاتوری مذهبی صورت می‌گیرد و نه پیش از آن.

کیهان لندن

مطالب بیشتری که ممکن است مورد علاقه شما باشند

آیا سیاست «فشار حداکثری» آمریکا علیه جمهوری اسلامی موثر است؟

cafeliberal

نفتکش‌های ایران با چراغ سبز آمریکا به آب‌های ونزوئلا رسیدند؟

cafeliberal

روحانی؛ «فرار به جلو» یا قبول نظریه «توطئه»؟

cafeliberal

آیا اوباما موفق به فروش توافقنامه اتمی خواهد شد؟

cafeliberal

انتقال «خط مقدم» از مرزهای اسرائیل به آب‌های خلیج فارس

cafeliberal

خط قرمزهای سابق، در توافقنامه قرمز نیست

cafeliberal

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه شما استفاده می کند. ما فرض خواهیم کرد که شما با این مسئله موافق هستید ، اما در صورت تمایل می توانید انصراف دهید. تائید بیشتر بخوانید