سی چهل سال پیش، از میلتون فریدمن، اقتصاددان فقید آمریکایی دعوت کردن که بازدیدی از کشور کمونیستی چین داشته باشه و ببینن این لیبرال جهانخوار که انقدر هم ادعای سوادش میشه، چه راهکارهایی برای بنبستهای اقتصادی و تورم کشورشون داره.
در خلال این سفر، فریدمن رو میبرن بالا سر یه پروژهٔ حفر کانال و کلی بهش پز میدن که ببین ما چه کارای خفنی بلدیم.
فریدمن یه نگاه به داخل کانال میندازه و میبینه صدها کارگر چینی با بیل و کلنگ دارن زمین رو میکنن.
میلتون تعجب میکنه و میپرسه مگه شما تو کشورتون بیل مکانیکی و لودر ندارید!
چینیا یه پوزخند بهش میزنن که بندهٔ خدا، فکر کردی فقط خودت اقتصاد بلدی!
ما داریم در خلال حفر کانال، اشتغالزایی میکنیم.
فریدمن که همین جوری داشت به سواد اقتصادیش افزوده میشد پرسید:
خوب چرا به اینا بیل دادید؟ به هر کدوم یه قاشق بدید با اون زمین رو بکنن.
این جوری اشتغال برای افراد بیشتری ایجاد میشه!
➖➖➖➖➖
حالا همین قصه با یه کم بالا پائین تو سرزمین اهورایی خودمون داره اتفاق میاُفته.
تو یه جایی به اسم هفت تپه،
دو هزار نفر نیبُر با قمه نی میبرن!
یعنی تقریباً به همون شیوهای که بردههای آفریقایی سیصد سال پیش تو جزایر کارائیب رو مزارع نی شکر کار میکردن.
حالا سؤالی که پیش میاد اینه که مگه نی شکر هفت تپه، با اون همه عظمتش، چند دستگاه هاروستر نداره تا هم کار آسونتر و سریعتر انجام شه، هم کارفرما ناچار نباشه به دو هزار نفر حقوق بده؟
جالبه بدونید خیلی از مزارع نی شکر کشور هاروستر دارن و هفت تپه از معدود جاهاییه که تو این وسعت، نی رو به شیوه سنتی میبرن.
طبق شواهد موجود، در ایام دولتی بودن این شرکت، کسی دنبال خرید ماشینآلات جدید نبود. در نتیجه، از جیب ملت، به دو هزار نفر حقوق میدادن.
میشه گفت یجورایی بهمون رحم کردن!
چون امکان داشت قمه رو ازشون بگیرن و به جاش کارد میوهخوری بهشون بدن و در عضو دویست هزار نفر رو استخدام کنن!
از وقتی هم که شرکت به بخش خصوصی واگذار شد، بخاطر همهٔ گرفتاریهایی مالی و حقوقی و …، فقط چند تا از این دستگاهها رو طی این چند سال تونستن خریداری کنن.
واضحه که هر چه زمین کشاورزی، متناسبتر با این ماشینآلات زیر کشت بره، نیاز به کارگر نیبُر هم کمتر میشه…
حالا یه بار دیگه به دعوای هفت تپه، فراتر از بحث خصوصیسازی-دولتیسازی شرکت نگاه کنید:
چه این شرکت خصوصی باشه چه دولتی، لازمه که ماشینآلات جای نیبُرها رو بگیرن. در نتیجه از هزینههای کارفرما، کاسته میشه و میتونه شکر رو با قیمت کمتری عرضه کنه و خیرش به هشتاد میلیون نفر برسه. این هشتاد میلون نفر هم احتمالاً با بقیه پولشون میرن چیپس و کچاپ میخرن و به رونق کسبوکار در سایر زمینهها کمک میکنن.
خلاصه…
همونطوری که مافیای صنعت خودرو، از طریق محدودیت واردات خوردو، حق انتخاب هشتاد میلیون نفر رو زیر پا گذاشته، دستکم دو هزار کارگر شریف بخش نیبُری هفت تپه هم با قمههای تیزشون به یکی از موانع کاهش قیمت شکر تو بازار تبدیل شدن.
نتیجه…
حداقل مزیت خصوصیسازی اینه که چه خرج نوسازی تجهیزات و چه حقوق پرسنل بیکفایت از جیب من و شما پرداخت نمیشه.
_________
پ. ن. این مطلب با همکاری دوست عزیزم، جناب آقای دکتر مرتضی کاظمی تکمیل شده 🙏🌹
✍️ فرزین رحیمی زنوز
➖ پژوهشگر اقتصاد سياسی
@LibertasFarzin