📍مطالعات نظری و مشاهدات کاربردی و تجربه کشورها نشان دادهاند که: شعار مزبور، از اساس دارای اشكال بوده و مخصوص اقتصادهای کنترلی مثل اقتصاد ایران برای ايجاد كنترل بيشتر دولت بر اقتصاد مورد استفاده قرار ميگيرد.
▪️یکی از مهمترین دلائل عقبماندگی کشورهای یادشده اینست که آنها به دلیل گرایش به تفکر سوسیالیسم یا کمونیسم، از یک اقتصاد دولتی برخوردارند؛
به عبارت دیگر، سازوکارهای نظام سرمایه در اختیار مردم نیست و در انحصار دولت قرار دارد.
بدیهی است که گرایش دولتی شدن اقتصاد، از ایدئولوژی فلسفی رهبران همان کشورها منبعث میشود؛ رهبرانی که هنوز در اندیشه کنترل جوامع خود در مظاهر مختلف هستند.
💲اقتصاد دولت محور، ضمن آنکه عدم کارائی را در کل جامعه تسری میدهد؛ بواسطه کنترل بر سازکاروهای نظام سرمایه، فساد را در زوایای مختلف اقتصاد و جامعه بهجریان میاندازد و کارگزاران حکومتی را اگر به فساد نکشاند، قطعا با عدم کارآئی مواجه خواهد كرد.
▪️که نتیجه آن، عقبماندگی کشور است که درضمن هیچگونه نظارتی از طرف روشنگران، متفکران و اندیشمندان جامعه و بهطور کلی اصحاب رسانه و مطبوعات بر آن مترتب نخواهد بود؛ چراکه امکان بازرسی و نظارت اصحاب فکر و قلم از طرف گروههای فشار و سازوکارهای دولتی، سلب میشود.
💲بنابراین، در چنین شرایطی هرآنچه که کارگزاران دولتی انجام دهند، “حق” مطلق تلقی شده و هرگونه مخالفت یا انتقاد از آن، تشویش اذهان عمومی، برهم زدن امنیت ملی و…. تصور خواهد شد که باید به شدیدترین صورت، برخورد شود.
▪️بدینصورت درحالیکه وظیفۀ گروههای روشنگری مزبور در اقتصادهای غیردولتی مراقبت از تخلفات احتمالی سرمایهداران در ابعاد مختلف اقتصادی-اجتماعی و سیاسی و مشارکت محتمل برخی از کارگزاران دولتی با آنها و بهطور کلی شفاف کردن اوضاع جاری نزد اذهان عمومی جامعه است.
💲در اقتصاد و جامعۀ کنترلی ایران، این امر به منزله درگیری و رو در روئی متفکران و اصحاب قلم با دولت محسوب میشود. یکی از وظایف بارز دولت در اقتصادهای آزاد، حراست و حمایت از اقدامات اصحاب قلم و فکر در مقابل زیاده خواهیهای نظام سرمایه داری است.
درحالیکه همزمان، مقابله با زیاده خواهیها، ناکارائیها، فساد و تخلفات اقتصادهای دولتی میتواند عواقب سختی درپی داشته باشد و کسی هم حمایت از منتقدین را بهعهده ندارد.
🔅آزادی فعالیت اصحاب فکر و قلم در اقتصادهای آزاد آنچنان گسترش مییابد که آنها اجازه دارند به طور مستدل، بالاترین مقام سیاسی کشور را به چالش بکشانند و او را از اریکه قدرت بهزیر اندازند.
▪️درحالیکه در جوامع کنترلی، کمترین انتقاد از رهبران، جرم تلقی شده و مستجاب مجازات است و در آزادترین شرایط، متفکرین و منتقدین همیشه باید با استعاره و کنایه حرفهای خود را بازگو كنند، اگر میخواهند از تیغ حاکمیت درامان باشند.
به عبارت دیگر، در نظام های کنترلی، کسی را یارای مقابله با عقبافتادگی و پسرفت جامعه نیست و بنابراین نظام کنترلی، باعث تشدید وخامت عقبافتادگی میشود، بدون آنکه کسی بتواند علامت سئوالی در مقابل آن بگذارد و رهبران سیاسی کشور را مورد بازخواست قرار دهد.
💲شاید به همین دلیل باشد که نئوکلاسیکهای اقتصادی به اصرار میگویند که تنها کشورهائی میتوانند از اقتصاد آزاد برخوردار شوند که از نظام سیاسی مردمسالار بهره مند باشند.
به عبارت دیگر، هرکجا اقتصاد دولتی مشاهده شود، نمایانگر آنست که نظام سیاسی در آن کشورها به طور واقعی مردمسالار نیست، هرچند شعارش را بدهند و تفکر اقتصادی کنترلی بر تمامی زوایای جامعه رخنه نموده است.
نظام سیاسی مردمسالار وظیفه دارد که تبعات منفی نظام سرمایه داری را که از مظاهر نظام اقتصاد آزاد است، کنترل كرده و عدالت نسبی در جامعه استوار سازد، درحالیکه در اقتصادهای دولت سالار که سازوکارهای سرمایه را در ید قدرت خود قرار داده است، تمامی مفاسد و تبعات منفی آنرا نیز در خود هضم خواهد كرد و هیچکس را یارای مقابله با آن و تصحیح روند نیست.
💲 در اقتصادهای مردمسالار، دولت به حرف اقتصاددانان گوش داده و به علمی بودن اقتصاد اعتقاد دارد، درحالیكه در نظام های کنترلی عكس آن صادق است.
✍🏼دکتر دهقانی-اقتصاد و توسعه