عموما چپهای دانشگاهی بسیار علاقه یافته اند اسم رمزی را که یافته اند خرج عافیت طلبی خود کنند. بدون اینکه نقدشان به جایی در دستگاه قدرت بر بخورد،ژست منتقد بگیرند،پس حمله به نئولیبرالیسم این ناموجود جامعه ایران را هدف گرفته اند.(چیزی که در دستگاه حاکمه خود معادل فحش و امپریالیسم قلمداد می شود)این حملات نه هزینه ایی دارد نه نتیجه ایی.قدرت حاکم نقدهایشان را تشویق هم میکند و آدرس اشتباه دادنشان هم هیچ ثمری برای جامعه ندارد صرفا بکار رانتخواری و نمایش پوشالینی از دردمند بودنی می آید که این اعضای هیئت علمی با درامدهای بالاتر از قشر ضعیف،هیچ درکی از آن ندارند.نمونه کامل از توبره و آخور خوردن هم پوزیشن منتقد گرفته و محبوبیت روشنفکری و توده ایی کسب میکنیم هم در دانشگاه های دولتی و آزاد دولتی پول خوبی به جیب می زنیم.!برای کسی آبی ندارد ولی برای ایشان خوب نانی دارد.
در یکی از مقالات فراوان که به این موضوع پرداخته تعارضهای مضحکی دیده می شود که صرفا نشان از سرهمبندی نسنجیده و شیکی از مفاهیم از فوکو تا دیگر متفکرین دهان پرکن خصوصا پست مدرن و نفهمیدن و خصومت کور با آن چیزیست که داعیه نقدش را دارند.
🔴در گزیده ای از این مقاله از مضرات ادارۀ مردم توسط دولت و مخاطرات دستگاه دولت سخن رفته البته جابه جا با تکرار هزارباره و تهوع آوری که 50سال از تولید آنها گذشته و اینان گویی تازه به این مخزن گنج دست یافته اند،کاملا بی ربط و بلااستفاده مفاهیم زندان تیمارستان و جنون و..در آرای فوکو استفاده شده و تماما حمله و نقد به دولت با بدترین اتهامات است مثل نظارت و سلاخی و سرکوب و غیره.
بر طبق قاعدۀ ضد دولتِ مفروض،چنین فردی اگر عاقلانه و عالمانه به موضوع بیاندیشد باید طرفدار دولت کوچک و حداقلی باشد!یعنی دقیقا همان چیزی که نئولیبرالها خواستار آن هستند.
یعنی نتیجۀ این حمله به دولت باید بی اعتمادی به دولت باشد نه برعکس خواستار دولتی شدن خدمات و بزرگتر شدن دولت!
🔵اما درپیش از این گفته بودند که خصوصی سازی و پیمانکاری شدن حیات اقتصادی عامل این وضع به زعم او اسفناک است!
سوای اینکه این خصوصی سازی چقدر خصولتی سازی بوده و چه کیفیتی داشته،
نگارندۀ جامعه شناس(!)ما متوجه نیست که نمی توان در منطق دولتستیزی قرار داشت و همزمان دشمن بخش خصوصی بود و خواستار دولتی شدن امور اقتصادی بود!
نمی فهمد که دولت بزرگ و بزرگتر خود به سرکوب و تقویت گفتمان قدرت دولتی منجر خواهد شد زیرا که صدر تا ذیل زندگی و حیات اقتصادی شهروندان به دولت واگذار خواهد شد پس چگونه قرار است این هیولایی که فوکو چنین از آن وحشت داشت را مهار کنند؟
با بلعیدن اقتصاد،که هیولای دولت بزرگتر و قوی تر شود؟!
مشکل دیگر توهمی است مبنی بر اینکه جهان امروزی سراسر نئولیبرالیزه شده است!در حالی که در گوشه گوشۀ جهان رشد و توسعۀ دولتهای رفاهی و مداخله گر به خصوص در غرب را شاهد هستیم و دولتهای ریگان و تاچر نئولیبرال به تاریخ پیسته اند.
اقتصاد دانان تاکید زیادی بر ارزش خصوصی سازی دارند:
🔔خصوصی سازی فرایند مهم اجرایی، مالی و حقوقی است که دولتها در بسیاری از کشورهای توسعه یافته برای انجام اصلاحات اقتصادی و نظام اداری خود با هدف تعادل بین حکومت و بازار انجام میدهند تا مردم بر بازار و اقتصاد کشور خود تسلط داشته باشند و بنگاه های خصوصی جای بنگاه های دولتی را بگیرند. این فرایند در نهایت به حذف انحصار، گسترش رقابت مردمی، اشتغالزایی، توسعه و مقابله با رانت دولتی میانجامد.(اقتصاد و توسعه)
⁉️این تعارض عدالت طلبی مضحک چپ به طور کلی نیز هست؛
اگر شما می خواهید ابژه ایی در دست قدرت دولتی نباشید باید دست در جیب خود داشته باشید.
(استقلال اقتصادی=تقویت بخش خصوصی=تقویت مردم مقابل پهنۀ دولتی)
نمی توان هم جیره خوار دولت بود همزمان خواستار کوتاه شدن دست دولت هم بود!
نمی توان ضد دولت بود و همزمان ضد خصوصی شدن و خواستار بزرگ شدن دولت بود.
یا مورد شایع دیگر،نمی شود هم کاهش مالیات را تقاضا کرد هم افزایش خدمات اجتماعی دولتی را!
کاهشِ نظارت و اِعمال قدرت هیولای دولتی با تقویت جامعۀ مدنی و بخش خصوصیِ آن ملازم است و بر خلاف گفتۀ این دانشگاهیان چپزده ضدیت با دولتی شدن در جهت آزادی بیشتر می تواند بود.