جرد دایموند در کتاب اسلحه، میکروب و فولاد در خصوص خاستگاه دولت مینویسد، جایگزینی واحدهای کوچکتر و سادهتر با واحدهای بزرگتر و پیچیدهتر روند غالب تاریخ بشر طی 13 هزار سال گذشته بوده است و بزرگی و جمعیت منطقه، قویترین و یگانه عامل پیشبینی کننده پیچیدگی اجتماعی است. دایموند میگوید این پیچیدگی است که لاجرم باعث شده است گروههای انسانی پس از سکنیگزینی از میان خود فردی را به رهبری انتخاب نمایند، در ابتدا این ویژگیهای فردی آن رهبر بوده است که منجر به انتخاب وی شده است و نقش و جایگاه او با افرادی که عمدتا با او رابطه خونی داشتهاند متمایز نبوده است. در واقع رهبر نقش حل و فصل کننده اختلافات و بازتوزیع مازادی که خویشاوندانش در اختیار او قرار میدادند در زمان اضطرار، داشته است.
با افزایش پیچیدگیهای ناشی از فزونی جمعیت، دیوانسالاری، انحصار قدرت و اطلاعات، سلسلهمراتب و برخی نهادهای اولیه شکل گرفته رهبری گروه را به خانسالاری تبدیل کرده و آنچه که افراد خویشاوند گروه در قالب مازاد به رهبر گروه واگذار میکردند شکل خراج به خود گرفته است از این مقطع این خراج دیگر نقش مازاد برای بازتوزیع برابر را نداشته و برای ثروت اندوزی خان و سلسله مراتب به کار گرفته میشود و بخشی نیز برای خشنود ساختن تودهها بازتوزیع میشود. از اینجاست که نهاد دین نیز پا به عرصه جامعه انسانی میگذارد، در واقع دین نهادی است برای جلب حمایت مردم و توجیهگر خراج، از این روست که خانسالاریها به طور مشخص دارای ایدئولوژی یعنی مذهب نهادینه شدهای بودند که اقتدار خان را تقویت میکرد و خان بخش بیشتر خراج گردآوری را شده را به ساخت معابد اختصاص میداد که نشانه قدرت او بود. کارکرد دیگر دین تربیت فدایی برای خان بود تا از جایگاه او در مقابل مخالفان دفاع کنند و همچنین با ایجاد پیوند مشترک که دیگر مبتنی بر خویشاوندی نبود، امکان زیست مسالمت آمیز را فراهم نموده و از سوی دیگر به مردم انگیزهای غیر از صیانت نفس بدهد تا زندگی خود را در راه آنچه خان صلاح میدانست فدا کنند.
دایموند اینگونه ادامه میدهد که با بزرگتر شدن جوامع از 5 هزار سال پیش به این سو کم کم دولتها شکل میگیرند او معتقد است بر خلاف برداشت نظر اندیشمندانی چون روسو که دولتها را محصول یک قرارداد اجتماعی یا منافعی عمومی چون ایجاد نظامهای آبیاری و کشاورزی جدید نبوده است. با عبور جمعیت از چند هزار نفر پیچیدگی جوامع فزونی مییابد از سویی با افزایش رقابت بر سر منابع گروههایی که فاقد قدرت مرکزی هستند با حمله جوامع متمرکز یا مضمحل شده یا در جامعه جدید ترکیب میشوند این موضوع مسائل جدیدی علاوه بر حل و فصل کشمکشها را پیش روی جوامع قرار میدهد، مسائل اقتصادی، دفاع، نیروی نظامی، تقسیم وظایف، تخصصگرایی و… شکل میگیرند و دیگر جوامع قادر به تداوم خود به شکل سازماندهی گروهی و خان سالاری نبوده لذا ضروت امتزاج در برابر تهدید نیروی خارجی یا تسخیر توسط نیروی خارجی، دولتهای اولیه را ایجاد نموده است.
دایموند در کتاب خود مصادیق متعددی را از این روندهای تکاملی از تشکیل جوامع پیچیده با کمک نهادهای متمرکز آورده است که توانستهاند در رقابت بر سر منابع گروههای متفرق و کوچک را مضمحل نموده و یا در خود ممزوج کنند بنابراین او بر خودجوش بودن تشکیل دولت در جوامع تأکید دارد اما این روند تکامل در مواردی نیز مسیر عکس پیموده است. اگرچه موضوع فروپاشی موضوع کتاب دیگری از دایموند است اما از عوامل اضمحلال جوامع میتوان به از همگسیختی مناسبات اقتصادی بین مردم و دولتها اشاره کرد و آن زمانی است که مالیات تبدیل به خراج و دولتها بیش از آنکه رفتار دولتی مدرن و متعلق به دوران جدید را داشته باشند دزدسالاری را در پیش میگیرند.
آنچه در این روزها در قالب رفتار دولت در ایران مشاهده میگردد همان رفتاری را به ذهن متبادر میکند که دایموند در بین خانسالاریهای بدوی به صورت دزدسالاری توصیف میکند حرکت از نظام مالیاتی به سوی خراج گذاری، به نحوی که دولت در نقش غارتگر ظاهر شده و به هر نحو با انواع عوارض، جرایم و هزینه خدمات، درآمد خود را افزایش دهد که مصادیق فراوانی از آن را در قالبهای گوناگون دیده میشود به عنوان مثال ماده 29 قانون ارزش افزوده که اخیرا منجر به اجباری شدن اخذ عوارض الایندگی از خودروها شد، افزایش حقوق گمرکی، افزایش سرسامآور هزینههای تجارت خارجی از ثبت سفارش تا دموراژ و … در حالی که دولت در قبال این هزینهها، که علاوه بر تورم بر جامعه تحمیل کرده کمترین پاسخگویی را نیز ندارد، تماما نشان از نزول دولت به سطح خان سالاریهای بدوی است که مناسبات مالی آن با مردم به سطح وضع باج و خراج تنزل یافته است.
https://t.me/Catalax