21.7 C
تهران
جمعه 7 مهر 1402 ;ساعت: 09:50
کافه لیبرال

چرا فلسفه؟

اگر ذره ای در رابطه با درد و رنج های خود بیاندیشیم، متوجه خواهیم شد که امورِ فراوانی که باعث آزارمان می شوند، رجوعشان به واقعیتِ عینی و انضمامی نیست بل به فانتزی ها و خیالات و ذهنیاتِ ما و جامعه است.

به طور مثال وقتی از مردانگی سخن به میان می آید، این مردانگی و رفتار یک مرد بر اساس همان الگوی مرادنگی، به هیچ وجه بر اساس واقعیات نیست، وقتی به علی گفته می شود چرا دامن پوشیده ای، مرد که دامن نمی پوشد و تو باید دامنت را در بیاوری، یا اگر علی، گوشواره بیندازد به او گفته می شود که؛ مگر زن شده ای؟ نباید گوشواره بیاندازی تو مردی و..

این باید و نباید ها از هيچ واقعیتی نشات نگرفته است، این ذهنیت و فانتزی های ما است که یک چیز را نمادِ مرادنگی و چیز دیگری را نماد زنانگی و… می‌کند اصولا نماد ها، ساخته و پرداخته ی ساحتِ خیال و انتزاع اند.

در قرن هجدهم، لویی چهاردهم، دامن می پوشید، با رانی لخت و موهایی بلند بیرون می آمد اما با این حال نمادِ مرادنگی بود و یک مرد واقعی کسی بود که حداقل شباهتی به او داشته باشد.

بنابراین مفاهیمی مثل “مرادنگی”و “زنانگی” که باید و نباید ها و ارزش ها و هنجارهایی را با خود حمل می کنند، دقیقا ساخته و پرداخته ی خیالات ما هستند و نه بر آمده از واقعیات.

و فلسفه، درست همینجا همانند فانوسی چراغ راه می شود و با طرحِ “چرا” اینکه چرا فلان چیز مقدس است؟ چرا فلان چیز عیب است؟ ریشه ی فلان سنت یا آیین در چیست؟ و… مفاهیم را به عمیق ترین شکل ممکن می کاوَد و ما را از شرِّ مفاهیمِ جعلی (که تا قبل از این گمان می کردیم جزو حقایقِ ازلی و ابدی هستند) و آزار دهنده و قید و بند زننده، رها می کند.

به همین جهت بود که نیچه می گفت: فلسفه، با پُتک بر سر هر چیز مبتذل و پوکی که هیچ کاربردی به جز از زنجیر کشیدن و محدود کردنِ اندیشه و سرکوبِ غریزه و خواسته های انسان ندارد، می کوبد.

باری:

فلسفه موانعِ قلابی و دروغین را پس زده و راه را بر اندیشه ی آدمی گشوده و عشق و عطشِ دانایی و مدام در جستجو بودن را در او زنده می کند.

فلسفه با همواره طرحِ چرا کردن و چند و چون نمودن، هر گونه اتوریته و تک رایی و تقدسِ بی وجه و استبدادی را هم در هم می کوبد.

فلسفه، جدی ترین مانع برای گوسفند شدن و پیوستن به گله و گله-خصلتی و روز-مرّگی و ابتذال است.

بنابراین آیا بازهم خواهند گفت که فلسفه مرده است؟ یا به کارِ امروز ما نمی آید؟!!!

ابوذر شریعتی

🆔 @aboozarshariati

مطالب بیشتری که ممکن است مورد علاقه شما باشند

مهم-ترین کار-کرد ایدئولوژی (اعم از دینی و غیر دینی) چیست؟

cafeliberal

تئولوژی و بی شعوری

cafeliberal

ما و دردِ بی درمانِ غرب

cafeliberal

بی شعوریِ دینی و‌ سکوتِ‌‌دینداران!

cafeliberal

آفتِ دین زدگی

cafeliberal

سیاسی بودن یا نبودن؟ مساله این است!

cafeliberal

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه شما استفاده می کند. ما فرض خواهیم کرد که شما با این مسئله موافق هستید ، اما در صورت تمایل می توانید انصراف دهید. تائید بیشتر بخوانید