همانگونه که اگر در پی سرآغاز رابطۀ ایران با آمریکا به عقب برویم به نام صدرالسلطنه یا همان «حاجی واشنگتن» (نخستین سفیر ایران در آمریکا) میرسیم، در جستجوی سرآغاز رابطۀ آمریکا با ایران نیز به نام بنجامین میرسیم؛ نخستین سفیر آمریکا در ایران. ساموئل بنجامین مردی هنرمند، خوشذوق و نیکاندیش بود که دو سال و اندی از عمر خود را به عنوان سفیر «ینگی دنیا» در ایران حضور داشت.
راه آمریکا دور بود و اصلاً از جهت عملی برقراری رابطه با آمریکا دشوار بود و شرط لازم برای آن این بود که سطح مراودۀ ایران با دنیای بیرون بالا برود. ایرانیها شناخت اندکی از آمریکا داشتند و گذر هیچ ایرانی به قارۀ آمریکا نیفتاده بود ــ مگر میرزا ابوالحسن خان ایلچی، وزیر خارجۀ ایران در دوران فتحعلیشان که هنگام بازگشت از انگلستان طوفان کشتیشان را از مسیر خارج کرده بود و وقتی دیگر دست از جان شسته بودند به ساحل برزیل رسیدند. از آغاز دوران ناصرالدینشاه رفتهرفته روابط دیپلماتیک ایران با اروپا سروسامانی گرفت و ایران سفرایی به اروپا فرستاد… اول روسیه و انگلستان و فرانسه و بعد آلمان و اتریشـمجارستان. پس از اینها نوبت به آمریکا میرسید. آمریکاییها رغبت بیشتری داشتند تا با ایران رابطه برقرار کنند، زیرا مشتاق بودند بازاری در آسیا بیابند. البته آن زمان در آمریکا عصر انزواطلبی و «دکترین مونرو» بود و آمریکاییها که خاطرۀ رهایی خود از حاکمیت انگلستان را هنوز فراموش نکرده بودند، با بیزاری و انزجار به رفتارهای استعمارگرانۀ اروپاییها و روسیه مینگریستند.
چند سالی بود که آمریکا با دولت عثمانی روابط دیپلماتیک خود را آغاز کرده بود و رضایت ناصرالدینشاه را نیز برای امضای قراردادی جلب کرد. قرار شد سفیر ایران در پاریس، سر راه سفر به فرانسه، در استانبول با سفیر ایالات متحد آمریکا در عثمانی مذاکره کند و قراردادی را تنظیم کنند. این قرارداد در ۱۸۵۶ تنظیم شد و در ۱۸۵۷ نسخههای آن مبادله شد و رسمیت یافت. اما هنوز ۲۵ سال مانده بود تا سفیری آمریکایی به ایران بیاید و ۳۰ سال مانده بود تا حاجی واشنگتن به آمریکا برود. در این سالها طبق همین قرارداد، سفارت انگلستان حافظ منافع آمریکا در ایران بود. سرانجام در ۱۸۸۲ کنگرۀ آمریکا تصمیم گرفت در ایران سفارتخانهای تأسیس کند. ساموئل بنجامین (۱۸۳۷-۱۹۱۴)، روزنامهنگار و دیپلماتی که پدرش مبلغ مذهبی بود و خود در یونان به دنیا آمده بود، مأمور شد راهی ایران شود. راه دور و درازی از واشنگتن تا تهران در پیش داشت: از مدیترانه تا دریای سیاه، از آنجا تا باکو و ساحل خزر و سپس از انزلی به سوی قزوین و تهران.
بنجامین از ۱۸۸۳ تا ۱۸۸۵ در تهران بود، سفارت آمریکا را تأسیس کرد و لطف بزرگترش به ما این بود که پس از بازگشت به آمریکا کتابی نوشت و دیدهها و دانستههای ارزشمند و تحسینبرانگیز خود دربارۀ ایران را در کتابی با عنوان «ایران و ایرانیان» گرد آورد. این کتاب او یکی از منابع خوب برای آشنایی با نیمۀ دوم عصر ناصری است (به ویژه دهۀ ۱۸۸۰ یا ۱۲۶۰ شمسی). به ویژه دادههای اقتصادی او دربارۀ تولید ابریشم، تریاک، فرش و مانند اینها و همچنین اطلاعاتی که دربارۀ هنر ایرانی به دست میدهد، بسیار مفید است.
گفتههای بنجامین بسیار است و در اینجا تنها یک نکته از هزار نکتۀ او را نقل میکنم. بنجامین در پایان کتاب به بررسی وضعیت و آیندۀ ایران در مواجهه با تجاوزات روسیه میپردازد و میخواهد پیشبینی کند آیا روسیه ایران را نیز مانند آسیای میانه میبلعد یا نه. در نهایت پاسخ منفی قاطعی به این پرسش میدهد، از جمله به این دلیل که میگوید: «عامل مهم دیگری که روسیه… باید به آن توجه داشته باشد تعصب ملی و میهندوستی ایرانیان است. ایران از این حیث کاملاً شبیه فرانسه است. همانگونه که فرانسه در قرن اخیر از چندین توطئه و تشنج در سایۀ همین تعصب ملی مردم آن کشور نجات یافته است… مردم ایران متجاوزان را از کشور خود بیرون ریخته و استقلالشان را حفظ کردهاند. بنابراین با یک تجاوز و حمله اگر هم موقتاً ایران شکست بخورد، به زودی در سایۀ عرق ملی موفق میشود که دشمن را از خاک خود براند.»
پینوشت:
یک: آنچه رفت دربارۀ نخستین سفیر آمریکا در ایران بود. پیشتر در چند نوشتار نیز به اولین سفیر ایران در آمریکا پرداختهام.
▪️«حاجی واشنگتن، نخستین ایرانی در آمریکا»
https://t.me/tarikhandishi/900
▪️«دوستی با آمریکا را فوز عظیم بشمارید»
https://t.me/tarikhandishi/901
▪️«فیلم سینمایی حاجی واشنگتن»
https://t.me/tarikhandishi/896
دانلود کتاب سفرنامه بنجامین: https://cafe-liberal.com/pdf/safarnaameh-benjamin.pdf
مهدی تدینی
@tarikhandishi | تاریخاندیشی