16.7 C
تهران
سه‌شنبه 14 آذر 1402 ;ساعت: 13:06
کافه لیبرال

آسیب شناسی کارکردی رسانه ملی از لنز اقتصاد

بودجه غیرشفاف از جیب مردم

مرتضی کاظمی

از هر ۱۰ ایرانی، ۳ نفر معتقد هستند رسانه ملی واقعیت جامعه را منعکس می‎کند(مرکز افکارسنجی ایسپا- خرداد۹۹) داده‌ای که یکی از بزرگترین شکاف‌های این سازمان را با مردم و مخاطبانش آشکار می‌کند. سازمانی که عمومی‌ترین و ملی‌ترین رسانه کشور نام گرفته، سخت‌ترین دوران حیات خود را پشت سر می‌گذارد.

از یک سو بودجه‌ها و افزایش حقوق‌ها و درآمدها کفاف هزینه‌هایش را نمی‌دهد و همچنان زیان‌ده است و از سوی دیگر ضریب نفوذش در میان مخاطبان به محاق رفته است. حالا دیگر نه انحصارش قدرت آفرین است و نه گستردگی سازمان و تعداد نیروهای انسانی. اینها که گفتیم گزاره‌هایی برای توصیف وضعیت کنونی یک رسانه نیست، پرسش‌هایست که اذهان عامه مردم به‌دنبال پاسخش هستند. مرتضی کاظمی دانش آموخته اقتصاد و مدیریت در این رابطه می‌گوید:«بودجه این سازمان غیرشفاف است و درگام نخست باید به مردم گزارش عملکرد و صورت حساب ارائه کند.» به تعبیر کاظمی، فراوانی مخاطبان و میزان رضایت و استقبال مردم از برنامه‌های این رسانه ضرورت تخصیص بودجه از جیب عموم مردم را از حیز انتفاع ساقط می‌کند. علاوه بر این، این سازمان باید بابت ساختمان‌ها و تجهیزاتی که از بودجه عمومی تأمین شده در قبال تولیداتی که مخاطب و مصرف عام ندارد به ملت ایران اجاره پرداخت کند و در نهایت هم با ایجاد یک ساز و کار عملیاتی به‌صورت خودگردان اداره شود. مشروح این مصاحبه فاصله معناداری با وضعیت کنونی و چشم‌انداز پر چالش رسانه ملی دارد و ما آنچه شرط بلاغ بود گفتیم.
٭ ٭ ٭
 به‌نظر شما حسابرسی اقتصادی از سازمان‌هایی مانند صدا وسیما چه ضرورت و اهمیتی دارد؟
مهم است که در مورد بودجه و همه اجزای آن حساسیت داشته باشیم. در سال ۱۳۹۹ آنچه در سند بودجه عمومی اعلام شده، نشان می‌دهد در سال‌جاری رقمی در حدود ۶۰۰ هزار میلیارد تومان در کشور هزینه می‌شود. عددی که بسیار بزرگ‌تر از ظرفیت‌های اقتصادی کشور است. در حال حاضر بزرگ‌ترین معضل اقتصاد کشور تورم است که به یک مسأله سیاسی، امنیتی و اجتماعی تبدیل شده است. درادبیات علمی تورم در علم اقتصاد آنچه که به‌عنوان متهم ردیف اول در بحث تورم مورد توجه قرار می‌گیرد، کسری بودجه دولت است به مثابه ریشه افزایش نابسامان حجم نقدینگی کسری بودجه دولت است.افزایش نرخ تورم روزانه نتیجه کسری بودجه دولت است و منبع تأمین هزینه نهادهای عمومی و دولتی مانند صدا‌وسیما مالیات و پولی است که از مردم گرفته می‌شود. در یک زمان خاص فروش نفت بودجه کشور را تأمین می‌کرد که آنهم گفته می‌شد در مالکیت مردم است. به‌هر حال هر هزینه‌ای از جیب مردم تأمین می‌شود و مردم هم باید حساس باشند که این پول کجا می‌رود و به چه صورت هزینه می‌شود.
با این حال اولین نکته‌ای که درباره بودجه صدا وسیما باید مطرح شود، غیرشفاف بودن است.مثلاً هر شهروندی انتظار دارد زمانی که وارد سایت صداوسیما می‌شود بخشی وجود داشته باشد که مشاهده ریز‌هزینه‌ها و درآمد صدا وسیما ممکن باشد. مثلاً بدانیم درآمدهای این سازمان از چه طرقی حاصل شده و در چه مسیری هزینه شده است و این همان ایجاد شفافیت در حسابرسی مالی صدا وسیماست. در این حد که تاکنون انتظار ما برآورده نشده است اما خواسته و انتظار دیگری که وجود دارد این است که اسناد مالی و صورتحساب‌های صدا‌وسیما باید به‌صورت شفاف منتشر شود و در اختیار همگان قرار بگیرد. این بحث فقط منحصر به سازمان صداوسیما نیست بلکه تمام سازمان‌های حاکمیتی و دولتی که از بودجه عمومی استفاده می‌کنند باید این کار را انجام دهند. قانون هم برای این موضوع وضع شده است اما منطقی است که سازمان‌ها قبل از وضع قوانین و ابلاغیه‌ها باید نسبت به شفافیت اقدام کنند. در بررسی سویه دیگر موضوع باید به این نکته اشاره کرد که در سال ۱۳۹۹ حدود هزار و ۹۰۰ میلیارد تومان در سند بودجه عمومی کشور به صدا وسیما اختصاص داده شده و البته گفته می‌شود که ۱۵۰ میلیون یورو هم از منبع صندوق توسعه ملی به این بودجه اضافه شده است که اگر این بودجه را با درآمدهای صدا وسیما در طول سال که ما از آن اطلاع نداریم اما برآورد می‌شود حدود چند هزار میلیارد تومان باشد  جمع کنیم، بودجه سالانه صداوسیما به حدود ۱۰ هزار میلیارد تومان می‌رسد.
چرا این سازمان با این بودجه کلان ودرآمد هنگفت جزو ۱۰ نهاد زیان‌ده کشور  است؟
اگر بپذیریم که این سازمان یک بنگاه اقتصادی است یعنی هزینه‌ها و درآمدهایی دارد بدون شک می‌توان گفت صداوسیما یک نهاد اقتصادی زیان ده است که زیان دهی بسیار سنگینی هم دارد. ۲ هزار میلیارد تومان به اضافه ۱۵۰ میلیون یورو از پول مردم  به سازمان صداوسیما در سال‌جاری اختصاص داده شده است. ضرورت دارد که هزینه‌ها در این سازمان مورد نقد قرار بگیرد و پاسخ این سؤال داده شود که چرا باید چنین پولی را از جیب مردم به سازمان صداوسیما بدهند.
 با توجه به کارکرد صداوسیما بویژه در سال‌های اخیر و عدم توان رقابت با شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های اینترنتی آیا همچنان باید این نوع از بودجه‌ریزی و تخصیص ادامه داشته باشد؟
به‌نظر من در هیچ برهه‌ای از زمان ضرورت نداشته از جیب مردم برای این سازمان هزینه شود. اگر اعداد بودجه‌ای امسال با ۵۰ سال گذشته را جمع کنیم عدد بزرگی می‌شود که از پول ملت صرف صدا‌وسیما شده است. علاوه بر این سرمایه‌گذاری‌های انجام شده را هم در نظر بگیرید.مثل دارایی‌ها و زمین‌های صداوسیما و امکاناتی که این نهاد در جای جای کشور دارد.بهترین نقاط شهر تهران با متراژ بزرگی از زمین‌ها و ساختمان‌های خوب در اختیار صداوسیماست. هزینه فرصت این موضوع را در نظر بگیرید عدد بسیار بزرگی می‌شود که هیچگاه ضرورت نداشته است.
متأسفانه این روند غلط تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در صداوسیما وجود داشته و بعد از انقلاب هم این روند نادرست ادامه پیدا کرد. پس از دهه‌ها هنوز اجازه داده نشده یک رقیب جدی برای این سازمان ایجاد شود در حالی که بخش زیادی از سرمایه‌گذاری انجام شده در این سازمان از جیب مردم است.بسیاری از برنامه‌های سازمان صدا وسیما که مبالغ سنگینی برای تولید آن هزینه می‌شود به اندازه یک صفحه اینستاگرامی مخاطب ندارد.
با تمام این تفاسیر و با توجه به جمعیت محدودی که از خدمات این سازمان استفاده می‌کنند، چه باید کرد؟
ابتدا بهتر است ۲هزار میلیارد تومان کمک دولت به صداوسیما حذف شود. از طرفی مشخص نیست ۱۵۰ میلیون یورو بودجه از صندوق توسعه ملی چطور به سازمان صدا وسیما اختصاص پیدا کرده است؟کجا و توسط چه کسانی تصویب شده است. در واقع باید شفافیت مالی در صدا وسیما  انجام شود و کارمندان این سازمان خود را با شرایط تطبیق دهند که بتوانند سازمان را به‌صورت خودگردان اداره کنند. در مرحله بعد باید به سازمان صداوسیما تکلیف شود که اجاره ساختمان‌هایی را که درآن مستقر است  پرداخت کند. اگر ساختمان‌های صداوسیما به بخش خصوصی داده شود سالانه هزاران میلیارد تومان ارزش اقتصادی در این فضای بزرگ ایجاد خواهد شد.
بارها نقل شده که نیروهای انسانی مازادی جذب شده و کارآیی و بهره‌وری لازم را هم ندارند. در شرایطی که بیشتر هزینه‌های صدا وسیما مربوط  به پرداخت حقوق کارکنان و هزینه‌های جاری است، برای کاهش این میزان بودجه راهکاری وجود دارد؟
اگر بخواهیم ساده و منطقی به موضوع نگاه کنیم در هر سازمانی که از بودجه عمومی و دولتی استفاده می‌کند فردی که در آن سازمان بلا استفاده است منطقی است که از آن سازمان اخراج شود و یک شغل شرافتمندانه دیگری انتخاب کند. ولی اگر بخواهیم موضوع را پیچیده کنیم و بگوییم چانه زنی وجود دارد و ما مجبوریم در این چانه زنی کوتاه بیاییم، می‌پذیریم که این افراد برای سال‌ها از بودجه عمومی و دولت حقوق مختصری دریافت کنند تا زمانی که مستقل شوند و برای خودشان کسب و کار راه‌اندازی کنند. تصوری که من از سازمان صداوسیمای ایده‌آل دارم این است که یک ساختمان ۱۰ طبقه داشته باشد که هر طبقه ۱۰ اتاق دارد و در مجموع ۲۰۰ نفر در این ساختمان کار می‌کنند. این میزان از جمعیت و مساحت فیزیکی برای این سازمان کفایت می‌کند. در نهایت هم اگر کمکی قرار است به این سازمان بشود کمک اداری- سازمانی باشد و شامل تخصیص بودجه نباشد. از طرف دیگر سازمان صدا‌وسیما باید از طریق درآمدهای معمولی که دارد پرداخت‌کننده به دولت باشد نه اینکه یک سازمان ضررده محسوب شود. چگونه است که یک روزنامه می‌تواند درآمد زا باشد اما سازمانی با این وسعت نمی‌تواند درآمد زایی کند و زیان ده است.
 الان سازمان صداوسیما ظرفیت مستقل شدن دارد و خود سازمان می‌تواند درآمدزا باشد و مدیریت اقتصادی را برعهده بگیرد یا باید این ظرفیت را به‌وجود بیاوریم؟
نمونه‌های متعددی در دنیا داریم. رادیو و تلویزیون‌های خصوصی در دنیا به‌همین صورت اداره می‌شوند. چگونه است که جوانی در منطقه دورافتاده‌ای از کشور یک پادکست تولید می‌کند و در حد درآمد یک کارخانه می‌تواند از پادکست درآمد زایی کند. الان پادکست‌هایی در کشور تولید می‌شود که مخاطب آن از برنامه‌های سازمان صداوسیما بیشتر است. یوتیوب درآمدهای سنگین دارد و مبالغ بسیار هنگفت و خوبی در سراسر دنیا به افرادی که تولید محتوا می‌کنند پرداخت می‌کند که چندین برابر سازمان صداوسیما مخاطب دارد. در اپلیکیشن اینستاگرام در ایران افرادی هستند که با ایجاد یک صفحه ساده درآمدهای قابل توجهی به‌دست می‌آورند و البته خوشبختانه تلویزیون‌های اینترنتی هم مجوز گرفتند و فعالیت می‌کنند که به‌نظر من هر فردی که ابتکاری دارد نیاز نیست مجوز دریافت کند و در ادامه راه بزودی مخاطبان زیادی پیدا می‌کنند و درآمد خوبی خواهند داشت البته اگر انحصار سازمان صدا‌و‌سیما اجازه دهد. متأسفانه سازمان صداوسیما چندین نقش مخرب دارد؛ یکی این که هزار میلیارد تومان پول ملت را می‌گیرد و ما نمی‌دانیم چه بلایی سر این پول بیت‌المال می‌آید و نقش دیگر این است که از طریق ایجاد انحصار مانع خلاقیت، رشد و ابتکار برای سایر گزینه‌های جایگزین خواهد شد. من امیدوارم به مرور این انحصار برطرف شود تا شرایط مناسب تری را شاهد باشیم.
راهکار شما برای دولت به منظور خروج از این معضل چیست؟
این سؤال یک سؤال سیاسی است و راهکارش سیاسی است و جواب این سؤال باید توسط سیاستمداران داده شود یعنی کسانی که فضای سیاسی ایران را خوب بشناسند. موضوعی که ما از فضای سیاسی در ایران متوجه می‌شویم این است که فراتر از قدرت دولت و مجلس قدرت‌هایی در کشور وجود دارد چنین مسائلی توسط آن قدرت‌ها باید بررسی شود و راهکار برایش ارائه شود.
 یک شهروند ایرانی چطور باید مطالبه‌گر باشد تا پولی که از جیب اش صرف ساخت برنامه‌ای در صداوسیما می‌شود و آن شهروند برنامه را تماشا نمی‌کند، پیگیری کند؟
من یک محاسبه ساده انجام دادم که در طول سال به چه مقدار دولت ایران از من پول مالیات می‌گیرد و حساس هستم به اینکه پولی که از من گرفته می‌شود کجا هزینه خواهد شد. با توجه به تخصصم که اقتصاد است ریز بودجه سالانه کشور را استخراج کردم و متوجه شدم پولی که از من گرفته می‌شود بیش از ۸۰ درصد آن به خطا هزینه خواهد شد. نکته بعدی این است که هر پولی که در این مملکت توسط دولت هزینه خواهد شد یا از طریق مالیات یا از طریق تورم تأمین می‌شود. حکومتی که بودجه امسال اش ۶۰۰ هزار میلیارد تومان است، از این میزان حدود ۲۰۰ هزار میلیارد تومان آن را دولت مالیات گرفته و بخشی از آن که حدود ۱۰۰ هزار میلیارد تومان است ، دولت دارایی و اموال فروخته است. حدود ۲۵۰ هزار میلیارد تومان از ۶۰۰ هزار میلیارد تومان بودجه دولت کسری دارد که منابع آن از طریق ایجاد تورم و پرداخت از جیب مردم انجام خواهد شد. در حقیقت دولت دستش را در جیب مردم می‌کند و بخشی از کسری بودجه خود را از مردم تأمین می‌کند. بنابراین هر فردی باید نسبت به این اعداد حساس باشد و براحتی از کنارش نگذرد البته بعضی نهادها و افراد هم هستند که اصلاً مالیات نمی دهند و حساسیتی هم ندارند.

نکته

اولین نکته‌ای که باید درباره بودجه صدا وسیما مطرح شود، غیرشفاف بودن است. مثلاً هر شهروندی انتظار دارد زمانی که وارد سایت صداوسیما می‌شود بخشی وجود داشته باشد که مشاهده ریز‌هزینه‌ها و درآمد صدا‌وسیما را ببیند. علاوه بر این اسناد مالی و صورتحساب‌های صدا‌وسیما باید به‌صورت شفاف منتشر شود و در اختیار همگان قرار بگیرد.
در سال ۱۳۹۹ حدود هزار و ۹۰۰ میلیارد تومان در سند بودجه عمومی کشور به صدا‌وسیما اختصاص داده شده و البته گفته می‌شود که ۱۵۰ میلیون یورو هم از منبع صندوق توسعه ملی به این بودجه اضافه شده است که اگر این بودجه را با درآمدهای صدا‌وسیما در طول سال که ما از آن اطلاع نداریم اما برآورد می‌شود حدود چند هزار میلیارد تومان باشد، جمع کنیم، بودجه سالانه صدا‌وسیما به حدود ۱۰ هزار میلیارد تومان می‌رسد.
به نظر من در هیچ برهه‌ای از زمان ضرورت نداشته از جیب مردم برای صداوسیما هزینه شود. علاوه بر آن دارایی‌ها و زمین‌های صداوسیما و امکاناتی که این نهاد در جای جای کشور دارد، بهترین نقاط شهر تهران با متراژ بزرگی از زمین‌ها و ساختمان‌های خوب در اختیار صداوسیماست. هزینه فرصت این موضوع را در نظر بگیرید عدد بسیار بزرگی می‌شود که هیچگاه ضرورت نداشته است.
سازمان صدا‌وسیما باید از طریق درآمدهای معمولی که دارد پرداخت‌کننده به دولت باشد نه اینکه یک سازمان ضررده محسوب شود. چگونه است که یک روزنامه می‌تواند درآمد زا باشد اما سازمانی با این وسعت نمی‌تواند درآمد زایی کند و زیان‌ده است.

مطالب بیشتری که ممکن است مورد علاقه شما باشند

دولت‌های جهان چگونه جیب مردم را می‌زنند؟

cafeliberal

درباره مصدق و دولتی-ملی شدن نفت

cafeliberal

جیب‌بری از طریق تورم بهینه‌تر است یا زورگیری از طریق مالیات؟

cafeliberal

تورم یا جیب‌بری؟

cafeliberal

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه شما استفاده می کند. ما فرض خواهیم کرد که شما با این مسئله موافق هستید ، اما در صورت تمایل می توانید انصراف دهید. تائید بیشتر بخوانید