24.3 C
تهران
جمعه 7 مهر 1402 ;ساعت: 13:08
کافه لیبرال

اقتصاددان کیست؟ پاسخی از فردریش فون هایک

اخیرا موضوعی در بین اقتصادخوانان به بحث گذاشته است، موضوعی که پاسخی قطعی نمی‌توان به آن داد و دیدگاه‌های متفاوتی در این باب وجود دارد. اقتصاددان به چه کسی می‌گویند؟ آیا کسی که مدرک دانشگاهی دارد اقتصاددان است؟  آیا کسی که به تئوری اقتصادی مسلط است اقتصاددان است؟ در این پست به دیدگاه فردریش فون هایک در این باره خواهم پرداخت. آنچه در پی می‌آید بخش کوتاهی از متن خطابه‌ای است که در 25امین سال افتتاح ساختمان پژوهش‌های علوم اجتماعی دانشگاه شیکاگو در سال 1967 توسط هایک ایراد شده است. این خطابه به عنوان The Dilemma of Specialization منتشر شده است. این خطابه در کتاب سنگر آزادی توسط عزت‌الله فولادوند نیز ترجمه شده است.

پژوهش ضرورتا به تخصص و غالبا در حوزه‌ای بسیار کوچک نیاز دارد و همچنین احتمالا درست است که رسیدن به معیارهای سخت و دقیقی که کار علمی ثمربخش نیازمند آن‌ها است تنها از راه تسلط کامل به دست کم یک حوزه میسر می‌شود که امروز به معنای حوزه‌ای تنگ و محدود است و علاوه بر آن باید حوزه‌ای با معیارهای محکم خود باشد پس به نظر می‌رسد که گرایش به تخصص اجتناب‌ناپذیر است و حتما چه در پژوهش و چه در آموزش دانشگاهی بیشتر نیز خواهد شد. این امر البته در مورد همه شاخه‌های علم صدق نمی‌‍کند و به جامعه پژوهشی اختصاص ندارد که دل‌مشغولی خاص ماست و واقیعتی آنچنان آشکار است که لطیفه‌ای معروف و غم‌انگیز می‌گوید متخصص کسی است که هر چه بیشتر درباره موضوعاتی هرچه کمتر می‌داند.

اما به نظر من از این حیث بین حوزه‌های گوناگون تفاوت‌های عمده وجود دارد و شرایط خاصی هست که به ما هشدار می‌دهد گرایشی را که دانشمندان علوم طبیعی اسف‌انگیز ولی ضروری تلقی می‌کنند و بدون بیم از عواقب، به آن تسلیم می‌شوند در علوم اجتماعی شتابزده نپذیریم. شیمیدان یا فیزیولوژیست احتمالا حق دارد به این نتیجه برسد که اگر به بهای نادیده گرفتن آموزش عمومی بر موضوع کار خود تمرکز کند شیمیدان یا فیزیولوژیست بهتری خواهد شد.

اما در جامعه پژوهی، صرف تمرکز بر تخصص اثری به ویژه زیان‌بار دارد بدین معنا که نه تنها نمی‌گذارد همنشینی نیک محضر یا شهروند خوبی شویم بلکه احیانا به صلاحیتمان در همان حوزه تخصصی لطمه خواهد زد. فیزیکدانی که فقط فیزیکدان است هنوز امکان دارد فیزیکدانی درجه یک و عضوی بسیار ارزشمند در جامعه باشد اما هیچ اقتصاددانی که فقط اقتصاددان است نمی‌تواند اقتصاددانی بزرگ باشد حتی می‌توان گفت اقتصاددانی که فقط اقتصاددان است احتمال دارد مزاحم و اسباب دردسر و حتی خطرناک باشد.

این تفاوت البته نهایتا تفاوت درجات است ولی باز به نظرم تفاوت آنقدر بزرگ است که آنچه در یک حوزه صرفا گناه است در حوزه دیگر معصیت کبیره است آنچه با آن مواجهیم معضلی حقیقی است که بنا به طبیعت موضوع به ما تحمیل شده است یا شاید بهتر باشد بگویم بنا به اهمیت متفاوتی که باید برای امور ملموس و خاص در برابر امور عام و نظری قائل شویم. اگرچه نسبت منطقی نظریه و کاربرد البته در همه علوم یکی است و باز اگرچه در حوزه ما نیز نظریه همانقدر واجب و چشم ناپوشیدنی است که در هر جای دیگر، ولی جای انکار نیست که توجه دانشمند علوم طبیعی متمرکز بر قوانین عام است حال آنکه توجه ما در نهایت عمدتا به رویدادهای خاص و فردی و یگانه معطوف است و به یک معنا می‌توان گفت که نظریه‌های ما با واقعیت فاصله زیاد دارند و پیش از آنکه به موارد خاص قابل اطلاق باشند به بسیاری از شناخت‌های اضافی نیازمندند.

هرچه از موضوعات نظری محض دورتر شویم و بیشتر به جانب موضوعاتی برویم که عمده دل‌مشغولی در آن‌ها به امور ملموس است به تفاوت برمی‌خوریم بین سنی که ذهن آدمی در اوج کارایی است و سنی که فرد در مقام متخصصی صاحب صلاحیت، شناخت لازم را در خود جمع کرده است. احتمالا اکثر ما در بیشتر عمر با همان افکاری که در عنفوان جوانی به تصور در آمده است زندگی می‌کنیم اما این امر گرچه برای ریاضی‌دان یا منطق دان بدین معناست که درخشانترین کارهای او در جوانی به ظهور می‌رسند در منتها الیه دیگر، یک مورخ ممکن است در هشتادسالگی موفق به پدیدآوردن بهترین آثارش شود

ما نمی‌توانیم قائل به ملاک‌هایی ساده و کمابیش مکانیکی برای تشخیص موقعیت‌های نظری شویم بلکه باید شمی برای شناخت قیافه رویدادها در خود بپرورانیم بنابراین به ندرت می‌توانیم دانش خویش را به دیگران تفویض کنیم شناخت امور واقع و آشنایی با اوضاع و احوال خاص را نمی‌توانیم به مهندسان واگذاریم باید خود به تحصیل آن همت گماریم. گرچه ما سعی داریم با تلاش سیستماتیک به شناخت خویش از جهان و انسان بیفزاییم اما این تلاش نمی‌تواند جای شناختی از جهان را بگیرد و ضرورت آن را سلب کند که با تجارب گسترده و تلاش در کسب فرزانگی و حکمت به دست می‌آید.

https://t.me/Catalax

مطالب بیشتری که ممکن است مورد علاقه شما باشند

از شعار انقلابی تا اقتصاد شعاری

cafeliberal

دوراهی آزادسازی و یا کنترل نرخ ارز

cafeliberal

رانت اطلاعاتی واقعیت بورس ایران

cafeliberal

اگر امروز بیدار نشویم فردا دیر است

cafeliberal

اقتصاد و قدرت

cafeliberal

نهادهای فرهنگی و توسعه

cafeliberal

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه شما استفاده می کند. ما فرض خواهیم کرد که شما با این مسئله موافق هستید ، اما در صورت تمایل می توانید انصراف دهید. تائید بیشتر بخوانید