🎤گفتگو با میلتون فریدمن، اقتصاددان بزرگ مکتب شیکاگو و برنده نوبل اقتصاد ١٩٧٦، بخش نخست. مترجم: دکتر جعفر خیرخواهان
🖋شبکه تلویزیونی پی بی اس این گفتوگو را با فریدمن درباره موضوعات مختلفی مثل رابطه آزادی با بازارهای آزاد، منطق اقتصادی بازارهای سیاه، فریدریک هایک و جلسات مون پلرین، جان مینارد کنیز و بحران بزرگ، ریاستجمهوری نیکسون و ریگان، شیلی دوران پینوشه و اینکه در حال حاضر کجا ایستادهایم انجام داد:
❓چرا بازارهای آزاد و آزادی تفکیکناپذیر هستند؟
👤آزادی مستلزم وجود افرادی است که از منابع در اختیار خویش به هر طریقی که دوست دارند استفاده کنند. جوامع مدرن، وابسته به همکاری تعداد عظیمی از مردم هستند. پرسش اساسی این است که «چگونه میتوان همکاری بدون زور و اجبار داشت؟» اگر نظام سیاسی و اقتصادی بر اساس برنامهریزی و هدفگذاری مرکزی باشد، پس چارهای جز اجبار نداریم. تنها راهی که تاکنون کشف شده است تا افراد زیادی به صورت داوطلبانه با هم همکاری کنند نظام اقتصادی بازار آزاد است. به همین دلیل است که حفظ آزادی فردی بسیار اهمیت مییابد.
❓مارکسیستها میگویند مالکیت یک نوع دزدی است. به نظر شما چرا وجود مالکیت خصوصی برای حفظ آزادی تا این حد حیاتی است؟
👤چون تنها راهی که میتوانید دانایی را آزادانه به سمت موردنظر خود هدایت کنید کنترل داشتن بر داراییها است. اگر کنترلی بر دارایی خویش نداشته باشید و کسی دیگر آنها را کنترل کند، پس او تصمیم میگیرد با آن دارایی چه کار کند و شما هیچ امکانی برای اعمال نفوذ بر آن ندارید. نکته جالب این است که در هر جامعهای، دانایی فراوانی موجود است. اما همان طور که فردریک هایک تاکید کرد، این دانایی تکهتکه و پراکنده شده است. هرکسی از اعضای جامعه، صاحب بخشی از آن دانایی است. چگونه تکههای پراکنده شده دانایی را با هم جمع کنیم؟ و چه کار کنیم که نفع شخصی افراد در راستای استفاده کارآ از آن دانایی باشد؟
🌐پاسخ مالکیت خصوصی است. واقعیت بدیهی این است که هیچ کس پول شخص دیگر را با همان دقتی که صاحب پول خرج میکند خرج نخواهد کرد. هیچ کس منابع متعلق به شخص دیگر را با همان کارآیی که صاحب آن بهکار میگیرد بهکار نخواهد گرفت. پس اگر جامعهای خواهان رسیدن به حداکثر کارآیی و کارآمدی است اگر میخواهید از داناییها به مناسبترین نحو استفاده شود، مجبورید مالکیت خصوصی را پیاده کنید.
❓منطق اقتصادی در پشت بازار سیاه چیست و چرا شما بازار سیاه را پدیده مثبتی تلقی میکنید؟
👤بازار سیاه یک راه خلاصی از کنترلهای دولتی است. راهی است که اجازه میدهد بازار آزاد کار کند. یک راه فرار برای مردمی است که خواهان کار و فعالیت هستند. شما خواهان معامله با من هستید اما قانون اجازه چنین کاری را نمیدهد و هر دوی ما میدانیم این معامله به نفع طرفین است. مهمترین واقعیت اساسی درباره بازار آزاد این است که هیچ مبادلهای صورت نمیگیرد مگر این که هر دو طرف سود ببرند. تفاوت اساسی بین اجبار دولت و اختیار بازارهای خصوصی در اینجاست که دولت با استفاده از اهرم زور میتواند معاملهای را جوش بدهد که فرد الف سود کند و فرد ب زیان ببیند. اما در بازار آزاد اگر فرد الف و ب به توافق داوطلبانه میرسند به این خاطر است که وضعیت هر دوی آنها بهتر میشود. این همان کاری است که بازار سیاه انجام میدهد یعنی محدودیتهای مصنوعی و خودساخته دولتی را دور میزند.
🌐البته بدیهی است همه ما خواهان دنیایی هستیم که همه از قوانین اطاعت کنند. این واقعیت که بازار سیاه مستلزم نقض قوانین است حرکتی خلاف خواست عمومی است. پس این یک ویژگی نامطلوب بازار سیاه است اما این ویژگی ناشی از آن است که ما قوانین بد داریم و هیچ کس اعتقاد ندارد اطاعت از هر قانونی یک اصل و غایت اخلاقی است. اگر به روند اطاعت و پذیرش قوانین در طی تاریخ نگاه کنید، مثلا به مخالفت آگاهانه و وجدانی طی جنگها، خواهید دید هر کسی میپذیرد مقاطعی هست که قانونی بالاتر از قانون وضع شده توسط قوه مقننه وجود دارد.
🆓 @FreemarketEconomy
در بخش دوم این گفتگو، به نظرات فریدمن درباره فردریک هایک و جلسات مونت پلرین می پردازیم.