22.6 C
تهران
سه‌شنبه 20 خرداد 1404 ;ساعت: 20:19
کافه لیبرال

در باب اهمیت تعریف

در مورد بازار، به جز چپ‌ها که اصلا وارد این بازی نمی‌شوند (چون هنوز ارزش را بر مبنای کار تعریف می‌کنند) ما با دو طیفِ کاملا متضاد طرف هستیم که لفظ مشترک بازار را به کار می‌برند اما معنای متفاوتی در نظر دارند.
یک طیف همان طیف غالب دانشگاهی‌اند که دائما از کارایی و نابرابری و عدم تعادل و بازتوزیع بهینه و افزایش رفاه صحبت می‌کنند. اینها در ابتدا بازار را به صورت یک «مکانیسم» تعریف می‌کنند که در آن همه چیز به‌قاعده و در تعادل است. از این دیدگاه، بازار یعنی جایی که بی‌شمار فروشنده یک جنس را با کیفیت یکسان می‌فروشند و در نتیجه هیچکدامشان نمی‌توانند بر بازار تاثیرگذار باشند، و اینکه همه‌ی آدمها در مورد چیزی که می‌خرند اشراف کامل دارند، یا به محض اینکه در بازاری سودی پیدا می‌شود، بازیگران مثل شکارچیهای گوش به زنگ وارد بازار می‌شوند و سود حاصله را بین خود تقسیم و قیمت را پایین می‌آورند و اینکه همه می‌دانند کدام تکنولوژی و کدام ترکیب برای تولید یا مصرف بهتر است چون تمام اطلاعات را آماده دارند و مثلا می‌دانند چه زمانی تولید فلز مس کم می‌شود و قیمت تعادلی آن کجاست و به این ترتیب اگر وارد بازار فلان شوند چقدر سود می‌کنند و چقدر ضرر و خلاصه همه چیز سر جای خود و درست!
 این جریان علم اقتصاد بعدا تصورات غلط نسلی‌های قبلی را اصلاح می‌کنند و دیگرانی پیدا می‌شوند که به آنها نوبل می‌دهند. کنت اَرو و استیگلیتز یا ریچارد تیلر از این دسته‌اند. اینها گفتند، خریداران آن طور که قبلا تصور می‌شد لزوما از کیفیت چیزی که می‌خرند خبر ندارند و مقررات بیشتری باید گذاشت تا فروشنده‌ی طمّاع نتواند پدر مشتری را در بیاورد و اینکه اصلا آدمها عاقلانه رفتار نمی‌کنند و برای رفتن به مسیر درست نیاز به تلنگر دارند. اینها همان کسانی هستند که افسانه‌ی «شکست بازار» را می‌پرورانند. اینها همان کسانی‌اند که به شما نمی‌گویند تعریف ما از بازار اشتباه بود، می‌گویند «بازار شکست خورد».
دسته مقابل که تعدادشان زیاد نیست و بیش از عدالت و بازتوزیع منابع و این ایده‌های محبوب ‌به فکر درک منطق صحیح ساختار سرمایه و تولید هستند بازار را جور دیگری تعریف می‌کنند. بازار از نظر دسته‌ی دوم محشر کبراست. سِیر عظیم توفان‌زاست. در چنین تصویری از بازار که آشوب مطلق است، ما آدمها مثل طفل‌های نو‌پا بی آنکه از عاقبت بازی خبر داشته باشیم واردش می‌شویم و کم‌کم شیوه‌ی راه رفتن را یاد می‌گیریم و تا حدودی می‌فهمیم راه کجا و چاه کجاست. و البته در این فرآیند، احتمالا به زمین می‌خوریم و بعد بلند می‌شویم و راه جدیدی را امتحان می‌کنیم و اگر شاخک‌های حسّاسی داشته باشیم سعی می‌کنیم از فرصت‌های دیده نشده استفاده کنیم و تا حدی منطق پشت این هیاهوی بزرگ را کشف کنیم و خلاصه در این صحرای محشر چیز جدید یاد بگیریم و با شناخت قوانین آن به جلو حرکت کنیم. در این بازار هیچ کس مطلقا نمی‌داند فردا چه خبر است، و هیچ اقتصاددان و سیاستمداری هم نمی‌دانند و نمی‌توانند بدانند فردا قیمت ارز چقدر است.
با این حال، همه‌ی ما به نحوی شگفت‌انگیز از وجود چنین سیستم اطلاع‌رسانی حیرت‌آوری به اسم بازار که تنها با یک قیمت‌ِ ساده سیگنال‌های خود را به دورترین نقاط جهان ارسال می‌کند منتفع می‌شویم و چیزی را که خودمان بلد نبودیم تولید کنیم به دست می‌آوریم. سیستمی که خبر کمیاب شدن فلان کالا را در قاره‌ای آن طرف دنیا از طریق قیمت به گوش ما می‌رساند، می‌گوید در کجا ریخت و پاش نکنیم و به فکر تغییر مواجهه خود در اثر تغییر در فلان بخش از بازار باشیم. در این سیستمِ بسیار پیچیده، اشتباهات دیگران، بر خلاف تصور بسیاری از اقتصاددانها، نیروی اصلی حرکت بازارست. در چنین سیستمی اشتباه یعنی کشف! چرا که اگر اشتباهی در کار نباشد کشفی هم در کار نخواهد بود. اشتباه مایکروسافت یعنی کشفی در اپل و برعکس که محصولش می‌شود تولید بیشتر و رفاه. رقابت واقعی یعنی این.
در این تعریف، بازار شکست نمی‌خورد. اساسا شکستِ بازار در این تعریف بی‌معناست. مثل این است که اگر کسی کلمه‌ای را اشتباه به کار برد بگوییم زبان شکست خورده است. نه، زبان شکست نمی‌خورد. کاربر زبان قادر به استفاده‌ی درست از زبان نیست. منطق بازار هم چیزی از این دست است. و تمام این منطق پیچیده یا این نظم از نظر کسی که دانشگاه با بی‌شرمی تمام به او پشت کرد، یعنی لودویگ فون میزس، بر سه مولفه‌ی مالکیت خصوصی و آزادی و پول سالم استوار است. و خلاصه اینکه اگر به فکر رفاه دیگرانی چوب لای این سه چرخ بازار نکن.
برگرفته از کانال تلگرامی بازار آزاد

مطالب بیشتری که ممکن است مورد علاقه شما باشند

مکتب اقتصادی اتریش چگونه به محیط زیست می‏نگرد؟

cafeliberal

نظریۀ انتخاب عمومی

cafeliberal

چطوری ایرانی “پیش بینی ناپذیر”؟

cafeliberal

بی ارزش ترین پول های جهان از سال 1970 تا 2025

cafeliberal

حقوق مالکیت؛ حلقه مفقوده اقتصاد

cafeliberal

خروج ۱.۵ میلیارد دلار از ایران برای خرید ملک در ترکیه

cafeliberal

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه شما استفاده می کند. ما فرض خواهیم کرد که شما با این مسئله موافق هستید ، اما در صورت تمایل می توانید انصراف دهید. تائید بیشتر بخوانید