📍نگرش “خدانامهمدانی ” نسبت به وجود یا عدم وجود خدا(ها) است.این بیشتر یک نگرش است تا یک باور، ادعا یا سیستم اعتقادی.گونه ایی آزادی اندیشه برای رهایی از مسئله تکراری و بی ثمر خدایان و نوعی برخورد لیبرال با موضوعات تئولوژیک.
این اصطلاح توسط رابرت نش در سال 2001 ابداع شده است.
آپاتئیست کسی است که علاقه ای به پذیرش یا رد ادعای وجود یا عدم وجود خدا ندارد.
وجود خدا یا خدایان مردود نیست،اما می توانند نامربوط و بی ارزش قلمداد شوند.
☀️یکی از اولین آپاتئیستهای ثبت شده مسلماً دنیس دیدرو (1713 – 1784) فیلسوف روشنگری بود که نوشت:
“بسیار مهم است که شوکران را با جعفری اشتباه نگیریم، اما باور یا عدم اعتقاد به خدا اصلاً مهم نیست.”
دانشمند و فیلسوف، ایان فون هگنر استدلال کرده است که بی تفاوتی جایگزینی برای مواضعی مانند خداباوری، بی خدایی، و آگنوستیک است، با مفاهیمی که در بحث های فلسفی مدرن نادیده گرفته شده است. فیلسوف ترور هدبرگ بی تفاوتی را «سرزمینی ناشناخته در فلسفه دین» نامیده است. نظریه پرداز سیاسی و محقق حقوق اساسی، آدام اسکات کونز، بی تفاوتی را بیشتر به عنوان «نگرش فلسفی بی تفاوتی»، اعم از عمومی و خصوصی، نسبت به دین و خدا تعریف کرده است.برای آپاتئیستها مسئله وجود یک خدا،ارزش متافیزیکی و عملی وفاداری به آن خدا، و یا تعامل آن خدا با جهان طبیعی و غیره را ندارد.
🔘طرز فکر:
بی تفاوتی مسئله وجود یا عدم وجود خدایان را از هر جهت که اهمیت دارد اساساً بی ربط و غیر مهم می داند.رد یا تایید خدا اصولا اهمیتی ندارد که در کانون بحثها قرار گیرد حتی رد کنندگان آن نیز از این جهت که بحث آنرا واجد اهمیت ردکردن می دانند تسلیم بازی مهم پنداری این ایده می شوند و به آن محوریت و فوریت می دهند اما در آپاتئیسم اساسا موضوع فاقد ارزش نظری و عملی تلقی می گردد.
این موضع را نباید به عنوان موضعی شبههآمیز بهگونهای درک کرد که مثلاً ملحدان یا آگنوستیکهایی که وجود خدایان را زیر سؤال میبرند یا داعیه اینکه آیا ما میتوانیم چیزی درباره آنها بدانیم،ارزیابی کرد.
▫️وجود خدایان به دلایل اخلاقی یا معرفتی کنار گذاشته نمی شود – به دلایل دموکراتیک یا وجودی، غیر ضروری تلقی می شود.این جهانیسازی این اصل اساسی دموکراتیک است که هیچ انسان درجهی اول و دومی وجود ندارد و در میان گونهها یا موجودات دیگر (از جمله خدایان فرضی یا بیگانگان در سایر نقاط جهان)، انسانها نیز دسته دوم نیستند.
دیندار و خداباور یا ناباور هم هیچ برتری یا عقب ماندگی نسبت به هم ندارند.
▪️بنابراین، در این نسخه، وجود خدایان یکی از مسائل به اصطلاح بزرگ در زندگی نیست آنکه اعتقاد دارد و یا ندارد هم تنها راه خود را روشن ساخته و در مجموع فاقد ارزش و اهمیت برای غیر است.
آدام اسکات کونز استدلال کرده است که نقطه مقابل آپاتئیسم،غیرت داشتن است، همانطور که نقطه مقابل بی خدایی خداباوری است. کونز به جای تلقی آپاتئیسم بهعنوان شکل متفاوت باور، استدلال میکند که بیخدایی و غیرت میتوانند با بیخدایی و خداباوری در یک طیف دوبعدی شبیه به یک طیف سیاسی تعامل داشته باشند. یک فرد می تواند خداباور باشد و در عین حال نگرش بی تفاوتی یا غیرت نسبت به مسائل هستی، وفاداری یا دخالت خدا داشته باشد. به همین ترتیب، یک ملحد می تواند بی تفاوت باشد یا غیرتمند.
◻️استدلالها:
▪️بی ربط بودن:
آپاتئیستها ممکن است احساس کنند که حتی اگر خدا/خدایان وجود داشته باشند و وجود و حقانیت آنها ثابت شود، به این یا آن دلیل برای آنها فرقی نمی کند. بنابراین،اینکه کدام یک (ها) واقعی هستند، مهم نیست و بحث در مورد آن بی معنی است.این رویکرد مشابه روش الحاد عملی است.
◾️کمبود علاقه:یک بی دین ممکن است صرفاً به دلیل عدم علاقه به موضوع، هیچ علاقه ای به بحث خدا نداشته باشد.
◼️اخلاق:این برهان بی تفاوتی بیان می کند که اخلاق از جانب خدا نیست و اگر خدایی وجود داشته باشد، هیچ تغییری در اخلاق ایجاد نمی شود. بنابراین،وجود یا عدم وجود خدا بی اعتبار و نامهم است. آگنوستیک بی تفاوت ادعا می کند که هیچ بحثی نمی تواند وجود یک یا چند خدا را اثبات یا رد کند و اگر یک یا چند خدا وجود داشته باشند، به نظر نمی رسد که آنها نگران سرنوشت انسان باشند. بنابراین، وجود آنها تأثیر کمی بر امور شخصی انسان دارد.