🔻شاید در این میان برای مردم کشورهای غربی حق شرکت در انتخابات آزاد برای تاثیرگذاری بر سرنوشت سیاسی کشور خود امری بدیهی باشد. اما دموکراسی در جهان ما امری بدیهی نیست. انسانهای زیادی در جهان هنوز باید برای آزادی و زندگی در یک نظام دموکراتیک پیکار کنند. آنان گاهی در سختترین شرایط میکوشند ارزشهای دموکراتیک را علیه دیکتاتورها، رژیمهای فاسد و حاکمان جبار به کرسی نشانند و اندک نیست شمار کسانی که هزینه چنین پیکاری را با جان خود میپردازند.
سازمان ملل متحد برای اینکه به افکار عمومی جهان یادآور شود که پیکار مشترک علیه ساختارهای غیردموکراتیک و نقض حقوق بشر در جهان چه اهمیتی دارد، ۱۵ سپتامبر هر سال را به عنوان “روز جهانی دموکراسی” اعلام کرده است.
این روز باید یادآور شود که همه قدرت برخاسته از اراده مردم است و این امر اصل بنیادین همه ساختارهای اجتماعی دموکراتیک در جهان ماست.
“روز جهانی دموکراسی” تجدید پیمانی است تا بر حقوق و آزادیهای ناشی از دموکراسی مانند حق مشارکت در تعیین سرنوشت از گذرگاه انتخابات آزاد، پاسداری از منزلت آدمی، تامین آزادی بیان و مطبوعات و اجتماعات، تامین آزادی اعتقادات دینی و وجدانی و در یک کلام ایجاد جهانی عادلانهتر تاکید شود.
راینهولد نیبور، سیاستشناس و متفکر آمریکایی گفته بود:
«استعداد آدمی برای رسیدن به عدالت، دموکراسی را ممکن، اما گرایش آدمی به بیعدالتی، دموکراسی را ضروری میسازد».
به راستی دموکراسی در روزگار ما به چه کار میآید؟
دموکراسی از نظر لغوی به معنی “حکومت مردم” و در واقع الگویی برای آیین کشورداری و نوع ویژهای از سازماندهی حکومت است. جاذبهدموکراسی در جهان ما به گونهای است که امروزه حتی بدترین حکومتهای اقتدارگرا و خودکامه نیز خود را رژیمهای “غیردموکراتیک” نمیخوانند. اما این فقط یک روی سکه است. از سوی دیگر شمار زیادی نیز از دموکراسی نومید و سرخوردهاند. چنین رویکردی بیانگر عدم تحقق انتظارات و آرزوهایی است که با دموکراسی پیوند زده شده است.
گفتنی است که ناخشنودی همواره بخشی از دموکراسی است و این نظام نمیتواند به انتظارات همگان به یک اندازه یا به اندازهکافی پاسخ دهد.
📕بزرگترین دشمنان دموکراسی کسانی هستند که آن را آرمانی و ایدهآلیزه میکنند تا سپس ناکامیهای آن را به منزلهخیانتی به ایدهآلهای خود قلمداد کنند و آن را در خدمت توجیه افکار و عقاید ضددموکراتیک خود قرار دهند. از اینرو توهمزدایی و رفع سوءتفاهم از مفهوم دموکراسی اهمیت بسیار دارد.
💡دموکراسی وضعیتی نیست که یک بار تحقق یابد و برای همیشه پایدار بماند، بلکه روندی است تاریخی و در حرکت، پر فراز و نشیب، همراه با کامیابی و ناکامی و حتی خطر بازگشت به عقب.
ضامن بقای آن همواره ارادهمردم هر کشور است. هر چه مشارکت و تاثیرگذاری مردم بیشتر باشد، غنای محتوای آن بیشتر است. به همین دلیل هم ما در جهان با اشکال و گونههای مختلفی از دموکراسی روبرو هستیم. دموکراسیهای کلاسیک جهان به گونهای که در آمریکای شمالی و اروپای غربی وجود دارند، از پشتوانه فرهنگی نیرومندی برخوردارند، رشدی موزون داشتهاند و استوارترین دموکراسیها هستند.
شرایط جهانی و عوامل بیرونی میتوانند به ایجاد دموکراسیهای نوپا و رشد آنها کمک کنند، ولی نهایتا در هر کشوری این خود مردم هستند که میتوانند دمکراسی را بخواهند یا نخواهند و در نتیجه حفظ کنند یا از دست بدهند. این موضوع به میزان بلوغ معنوی هر ملتی بستگی دارد. به دیگر سخن، استقرار دموکراسی در یک کشور، هرگز به معنای ضمانتی دائمی برای بقای آن نیست. هر آینه ملتی برای پذیرش آن آمادگی نشان دهد، باید پیامدهای آن را هم بپذیرد و به قواعد بازی آن تن دهد، وگرنه به سرعت میتواند آن را از دست بدهد.
دموکراسیهایی در تاریخ وجود داشتهاند که به دلیل عدم دلبستگی مردم و رشد تفکرات ضددموکراتیک در جامعه(کمونیستی و فاشیستی و آنارشیستی)، از بطن آنها نظامی توتالیتر سربرآورده است؛ مانند جمهوری وایمار در آلمان.
👁🗨تصور از دموکراسی گاه چنان ابعاد آرمانی به خود میگیرد که با واقعیت آن بیگانه میشود. بنابراین بهویژه در جامعهای که فاقد سنن دموکراتیک است، باید سویهها و زوایای دموکراسی را خوب روشن کرد و دانست که دموکراسی فقط یک نظام سیاسی مطلوب نیست، بلکه در هر نظام دموکراتیک برخی از خواستهها و آرزوهای ما با اصول دموکراسی تناقض پیدا میکنند و موارد زیادی یافت میشود که افراد آرزو میکنند کاش میتوانستند این اصول را دور بزنند.
برگرفته از کانال کافه اندیشه