ﭘﻮﭘﺮ در «ﻓﻘﺮ تاریخی ﮔﺮی» می ﮔﻮﻳﺪ: «ﻣﻦ ﮔﻤﺎن نمی کنم ﻛﻪ بتوان ﺑﺮ روش تدریجی، اﻧﺘﻘﺎداتی ﺑﺪﻳﻦﺻﻮرت ﻛﺮد . ﻋﻘﻴﺪه دارد ﻛﻪ این روش ﻣﺨﺼﻮﺻﺎً برای ﺣـﻞ ﻣـﺸﻜﻼت اﺟﺘﻤـﺎعی ﻛﻪ ﺑـﺎ آن دﺳﺖ ﺑـﻪ ﮔﺮﻳﺒﺎﻧﻴﻢ ﺑﺴﻴﺎر ﻛﺎرا اﺳﺖ. و ﺗﺄﻛﻴﺪ میﻛﻨﺪ ﺟﻨﮓ ﻣﻨﻈﻢ ﺑﺮ ﺿﺪ ﻣﻔﺎﺳﺪ ﻣﻌﻴﻦ و عینی بی عدالتی ﻳـﺎ رنج های ﻗﺎﺑﻞ اجتنابی ﻫﻤﭽﻮن ﻓﻘﺮ و ﺑﻴﻜﺎری ﭼﻴﺰی اﺳﺖ ﻛﺎﻣﻼً ﺟﺪای از ﺗﻼش ﺑﺮای ﺗﺤﻘﻖ ﺑﺨﺸﻴﺪن ﺑﻪ یک ﻣﺪل آرمانی ﺑﺮای اجتماعی در آﻳﻨﺪه ای دور. در روش ﻣﻬﻨﺪسی تدریجی کامیابی و ﻧﺎکامی آﺳﺎنﺗﺮ ارزﻳﺎبی میﺷﻮد، و ﻫﻴﭻ دﻟﻴﻞ درونی وﺟﻮد ﻧﺪارد ﻛﻪ اﻳﻦ روش ﺑﻪ ﺗﺮاﻛﻢ ﻗﺪرت و جلوگیری از انتقاد بیانجامد و به ﺧﺎﻃﺮ ﻣﺸﺨﺺ ﺑﻮدن ﻣﻔﺎﺳﺪ و ﻣﺸﻜﻼت اﺟﺘﻤﺎع احتمال بیشتری وجود دارد ﻛﻪ اکثریت جامعه از چنین ﺷﻴﻮه ای ﻳﺎ روشی پشتیبانی کنند.
📍ﻣﻔﻬﻮم «مهندسی اﺟﺘﻤﺎعی ﺗﺪریجی» در ﻧﻈﺮ ﭘﻮﭘﺮ دﻳﺪﮔﺎﻫﻲ عملی و ﻧﻘﺪﭘﺬﻳﺮ است. پوپر ﻧﻈﺮ خود را ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺸﺮوح در اﻳﻦ ﺑﺎب در ﻓﺼﻞ ﻧﻬﻢ ﻛﺘﺎب ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺎز ﺑﻪ اﻳﻦ ﺻﻮرت ﻋﻨﻮان میکند: «از لحاظ شناختی، به گمان ﻣﻦ، اﻳﻦ ﺷﻴﻮه ای اﺳﺖ درﺳﺖ. ﺳﻴﺎﺳﺖمداری ﻛﻪ این روش را اﺧﺘﻴـﺎر میکند ﻣﻤﻜـﻦ اﺳـﺖ، ﻧﻘﺸﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ را در ذﻫﻦ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺑﺎ اﻳﻨﻜﻪ ﻧﻮع ﺑـﺸﺮ ﺳﺮاﻧﺠﺎم روزی دوﻟﺖ مثالی و آرﻣﺎنی را ﺗﺤﻘﻖ ﺑﺨﺸﺪ و ﺑﻪ ﺳﻌﺎدت و ﻛﻤﺎل در اﻳﻦ دﻧﻴﺎ دﺳﺖ ﻳﺎﺑﺪ، اﻣﻴﺪوار ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﻧﺒﺎﺷـﺪ. اﻣﺎ میداند ﻛﻪ ﻛﻤﺎل، اﮔﺮ اﺻﻮﻻً دﺳﺘﻴﺎب ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﺴﻴﺎر دور اﺳﺖ، میداﻧﺪ ﻫﺮ نسلی از ﺑﺸﺮ، و ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، ﻫﺮ انسان زﻧﺪه ادعای حقی دارد ﻛﻪ ﺷﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﻧﺒﻮدن ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ وﺳﻴﻠﻪ ﺑﺮای ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﻛﺮدن دﻳﮕﺮان از ﻃﺮیق ﻧﻬﺎدﻫﺎ، ﺑﻴﺶ از آﻧﻜﻪ ﺣﻖ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺷﺪن ﺑﺎﺷﺪ، ﺣﻖ ﺑﺪﺑﺨﺖ ﻧﺸﺪن اﺳﺖ ﻫﺮﺟﺎ ﻛﻪ بدبختی ﻗﺎﺑﻞ اﺟﺘﻨﺎب است … ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، کسی ﻛﻪ مهندسی ﺗﺪریجی را ﭘﻴﺸﻪ میﺳﺎزد، روشی اﺧﺘﻴﺎر میﻛﻨﺪ برای ﺟﺴﺘﺠﻮ و مبارزه ﺑﺎ ﺑﺰرگﺗﺮﻳﻦ و ﻋﺎمﺗﺮﻳﻦ ﺑﺪی های ﮔﺮﻳﺒﺎنﮔﻴﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﻧﻪ ﺟﺴﺘﺠﻮ و ﻣﺒﺎرزه در راه ﺑﺰرگ ﺗﺮﻳﻦ ﺧﻴﺮ نهایی برای آن … ﻧﻘﺸﻪ ﻫﺎی مهندسی تدریجی، ﻧﺴﺒﺘﺎً ﺳﺎده اﻧﺪ. ﻧﻘﺸﻪ هایی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻫﺮ ﻧﻬﺎد به تنهایی، ﻣﺎنند ﺗﺄﻣﻴﻦ ﺑﻴﻤﻪ درمانی و بیکاری ﻳﺎ ﺗﺄﺳﻴﺲ ﻫﻴﺄت های داوری ﻳﺎ ﻃﺮح ریزی ﺑﻮدﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﻣﺒﺎرزه ﺑﺎ ﻛﺴﺎد اﻗﺘﺼﺎدی ﻳﺎ اﺻﻼح آﻣﻮزش و ﭘﺮورش و …
◾️پوپر در واقع مهندسی اجتماعی تدریجی را در مقابل مهندسی اجتماعی تمامیت گرا مطرح می کند و مهندسی اجتماعی تمامیت گرا را رد می کند. ﺑﻪ ﻃﻮر کلی ﻣﻬﻨﺪسی اﺟﺘﻤﺎعی ﺗﻤﺎﻣﻴﺖﮔﺮا از منظر ﭘﻮﭘﺮ ﺑﻪ معنی تلاشی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺨﻮاﻫﺪ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻧﻘﺸﻪ ﺗﻤﺎم ﺟﺎﻣﻌﻪ،دولتی آرمانی ﻳﺎ ﻣﺜﺎلی ﺗﺄﺳﻴﺲ ﻛﻨﺪ، ﻛﻪ اﻳﻦ ﺧﻮد مقتضی ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﺘﻤﺮﻛﺰ و ﻧﻴﺮوﻣﻨﺪ ﻋﺪهی قلیلی ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد و ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، اﺣﺘﻤﺎﻻً ﺑﻪ دﻳﻜﺘﺎﺗﻮری ﺧﻮاﻫﺪ اﻧﺠﺎﻣﻴﺪ. و دﻳﻜﺘﺎﺗﻮر ﻫﺮ ﭼﻘﺪر ﻫﻢ ﻛﻪ ﺧﻴﺮﺧﻮاه ﺑﺎﺷﺪ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﭙﺬﻳﺮد ﻛﻪ کسی درﺑﺎره اﻗﺪاﻣﺎت او زﺑﺎن ﺑﻪ ﺷﻜﺎﻳﺖ ﺑﮕﺸﺎﻳﺪ. از سوی دﻳﮕﺮ او ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﺗﻮاﻧﺴﺖ ﺑﺪون این ﮔﻮﻧﻪ ﺑﺎزسنجی ﺑﻔﻬﻤﺪ ﻛﻪ آﻳﺎ اﻗﺪاﻣﺎتی ﻛﻪ ﺑﻪ عمل میآورد، ﻫﺪف ﺧﻴﺮﺧﻮاﻫﺎﻧﻪ اش را ﺣﺎﺻﻞ میﻛﻨﺪ ﻳﺎ ﻧﻪ. ﺑﺎری کسی ﻛﻪ دﺳﺖ ﺑﻪ ﻛﺎر ﻣﻬﻨﺪسی ﺗﻤﺎﻣﻴﺖﮔﺮا میزﻧﺪ وﺿﻊ ﻧﺎﮔﺰﻳﺮ از اﻳﻦ ﻫﻢ ﺑﺪﺗﺮ اﺳﺖ. ﺑﺎزﺳﺎزی ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻛﺎر ﺑﺰرگی اﺳﺖ. ﻛﻪ ﻟﺰوﻣﺎً ﻣﻮجب ﻧﺎراحتی بسیار برای ﻋﺪه زﻳﺎدی ﺑﻪ ﻣﺪتی دراز ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ. از اﻳﻦ رو ﻣﻬﻨﺪسی ﺗﻤﺎﻣﻴﺖﮔﺮا ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺴﻴﺎری ﺷﻜﺎﻳﺖﻫﺎ راﻧﺎﺷﻨﻴﺪه ﺑﻴﻨﮕﺎرد و در واﻗﻊ ﺑﺎﻳﺪ ﮔﻔﺖ ﻛﺎرش اﻳﺠﺎب میکند ﻛﻪ ﺟﻠﻮ اﻋﺘﺮاضﻫﺎی ﻧﺎﻣﻌﻘﻮل را بگیرد. اما همین ﻛﻪ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻛﺎر دﺳﺖ زد، ﺑﺪون اﺳﺘﺜﻨﺎء ﺑﺎﻳﺪ ﺟﻠﻮی اﻧﺘﻘﺎدﻫﺎی ﻣﻌﻘﻮل را ﻧﻴﺰ ﺑﮕﻴﺮد
در ﻣﻬﻨﺪسی اﺟﺘﻤﺎعی ﺗﻤﺎﻣﻴﺖ ﮔﺮا اﺑﺘﺪا ﻫﺪفی آرﻣﺎنی را در آﻳﻨﺪه ﻣـﺸﺨﺺ میﻛﻨﻨﺪ و ﺳﭙﺲ ﺑـﻪ ﺳﻮی آن ﻣﻘﺼﻮد ﮔﺎم ﺑﺮ میدارند و ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻌﺮوف ﻫﺪف وﺳﻴﻠﻪ را ﺗﻮﺟﻴﻪ میﻛﻨﺪ ﻧﻴﺰ از ﺷﺎﺧﻪ ﻫﺎی ﻣﻬﻨﺪسی اﺟﺘﻤﺎعی ﺗﻤﺎﻣﻴﺖ ﮔﺮاست.
✍🏼نوشته محبوبه حامد