بین بازار ارز و بازار پیاز وجه اشتراکی هست. در هر دوی این بازارها باید با ریال خرید کرد، و ریال یک پول سرطانی است که قدرتش روز به روز کمتر، و حالش ساعت به ساعت وخیم تر می شود. درمان این پول مریض را به طبیبان قلّابی بی وجدانی سپرده اند که کاری غیر از لاپوشانی و انکار علائم بیماری بلد نیستند. عفونت پولی و مالی سرتاسر اقتصاد را فرا گرفته و غیر از رندان رانتخوار هیچ کس در امان نیست.
«پول داغ» تمثیل نویسندگان اقتصادی برای توصیف تورّم شتابناک است. وقتی مقداری پول در حال تضعیف را دریافت می کنید مایل نیستید آن را نگه دارید. به سرعت خرجش می کنید و از شرّش خلاص می شوید. انگار چیز داغی کف دستتان گذاشته اند که اگر نگهش دارید، می سوزید. انگار به جای حقوق و دستمزد، ضرر و زیان تحویلتان می دهند.
آدم های عادی در شرایط عادی برای خریدن یک گوشی یا فرش یا یخچال باید چند ماه صرفه جویی و پس انداز کنند. امّا پول داغ را نمی شود پس انداز کرد. اوّلاً وقتی پول داغ می شود مخارج روزانه آن قدر زیاد می-شوند که برای خیلی ها چیزی برای پس انداز کردن باقی نمی ماند. ثانیاً با پس انداز کردن یا قرض دادن پول داغ، در واقع بخش زیادی از ارزش آن را از بین می برید و از دست می دهید. پول داغ سیم کشی های متعارف مدار اقتصاد را می سوزاند و عقل معاش آدم ها را به بن بست می رساند. پول داغ، «داغ» است. مردمانی که در یک اقتصاد تورّم زده زندگی می کنند، داغ دیدگانی هستند که چیزی تسلیت و تسلّایشان نمی دهد.
این روزها بسیاری از مشتریان دلار، آن را برای مسافرت خارجی یا وارد کردن کالا نمی خواهند. هدف این مشتریان از خریدن دلار حفظ ارزش دارایی شان و عقب نیفتادن از جریان سیل آسای تورّم است. سودجویی و زیان گریزی حق مسلّم فرد فرد انسان هاست. سودجویی شهروندان عادی حتّی سزاوار یک سرزنش زبانی ساده هم نیست، چه رسد به برخورد قضایی و امنیتی. آن ها که مستوجب لعن و نفرین و مستحق اشدّ مجازات اند، خیانتکارانی هستند که بی شرمانه بر منصب امین الضّرب نشسته اند.
این روزها یک کلمه حقیقت برای تعطیلی یک روزنامه و بیکار شدن ده ها روزنامه نگار کفایت می کند. امّا زندگی تلخی که می کنیم حاصل چهل و پنج سال سکوت و ملاحظه و مماشات است. پس لطفاً بدانید و به نادانان یادآور شوید که پول خودبخود داغ نمی شود. حجم پول را دشمنان خارجی افزایش نمی دهند. تورّم محصول توطئۀ امپریالیست ها و منفعت طلبی معامله گران نیست. مسئله اصلی خواباندن هیجان بازار و پایین آوردن مقطعی نرخ دلار نیست، بلکه احیای حیثیت و کیفیت ریال است. مسئله اصلی خنک کردن پولی است که دیگر از داغی عبور کرده و سرخ شده است.
اگر زبانی برای حرف زدن با مسئولین امروز یا فردای امر یافت می شد به آن ها می گفتم امکان ندارد هر مقدار پول که دلتان می خواهد و صلاح می دانید منتشر کنید، و بلایی بر سر ارزش آن نیاید. علاوه بر آن، امکان ندارد ارزش از دست رفتۀ پول را با دستور و حکم قضایی به آن برگردانید.
خنک کردن این پول سرخ و تابیده به رادیاتور اعتماد نیاز دارد. آیا دیگر در ایران سیاستمداری پیدا خواهد شد که قول بدهد «من بساط ظالمانۀ مالیات تورّمی و سوءاستفاده از ریال را جمع می کنم»، و مردم حرفش را باور کنند؟